فرفره

/ferfere/

    gyration
    pinwheel
    top
    whirligig

مترادف ها

top (اسم)
اوج، سر، قله، بالا، نوک، تپه، راس، رویه، فرق، روپوش، فرق سر، رو، فرفره، تاپ، کروک، درجه یک فوقانی

whirligig (اسم)
چرخک، فرفره، تصور واهی، فرموک، گرش

gig (اسم)
شوخی، نیزه، فرفره، هر چیز چرخنده، نوعی کرجی پارویی یابادبانی، ادم غریب، قایق پارویی سریع السیر، پستان مصنوعی، درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد، چیز غریب و خنده دار

spinner (اسم)
فرفره، عنکبوتی که تار میتند، ریسنده، نخ ریس، نختاب، کارگر یا ماشین نخ ریسی

پیشنهاد کاربران

پاسخ به سعید سرور :
1 - داداش واژه ای آذری است به معنای بزرگ .
2 - این اتیمولوژی واژه برادر
A stable word across the Indo - European languages ( Sanskrit bhr�t�r - , Greek phrat�r, Latin frater, etc. ) . Hungarian bar�t is from Slavic; Turkish birader is from Persian.
...
[مشاهده متن کامل]

که ریشه اصلی این واژه را فارسی ذکر نموده است .
3 - قارداش واژه ای بسیار زشت می باشد که از قارینداش گرفته شده یعنی هم شکم وقتی به کسی قاراداش بگویی یعنی با او در یک رحم رشد کرده ای .
4 - همین و بر و یاور فارسی هستند .
5 - شما حتی به زن عورت می گوییدبا تلفظ اورات یا اروات .
6 - استاد شهریار دوست پدر بزرگ من بود و شعری که می گویید را نیز خوانده ام .
7 - ترکها را در خیلی جاها بربر می دانسته اند و بربری منتسب به آنهاست نه اینکه واژه ترکی باشد .
8 - شما معنی ترکی این واژه ها بنویسید :
پزشک - پرستار - پرده - پالوده - پشیمان - پشمک - گردو - پسته - دشمن - دوربین - مهتاب - پرتو - دستنبو - هنر - فرهنگ - بهشت - دوزخ - برزخ - پیامبر - نماز - روزه - هفته - روزنامه - دین - گرداب - ناودان - سه پایه - پیاده - سوار - میوه - رنگ - شیرین - چاشنی - نشاسته - پیک - شیشه - جام جم - یخچال - شوره زار - چوپان - مزه - مردار - تخته - پایتخت - روان - دستگاه - درگاه - گنبد - انجیر - خرما - خیار - کژدم - پیل - پرگار - پنجه - روزهای هفته و . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

کلمه �فِر �به معنای خروج ناگهانی، حرکت چرخشی و پرتاب کمانی است. تکرار و ترکیب کلمه �فِر � بخصوص وقتی که با عامل سرعت همراه باشد، فِرفِره نامیده می شود.
تعصب کورتان کرده
همین
داداش
آرکاداش
قارداش
برادر
بر ور بر یا ور ترکیست
بری باخ
بربری
در هم ترکیست
آدم اینارو ببینه ولی انکار کنه
هیچی دیگه نمیشه گفت
قره رو هم شما ساختین
تقدیم به شما😅
موفق باشید🖐
آدم کشته مرده ی چیم و چرایی های کاربر سرور می شود!:
چون قَره ترکی است به ناچار قرقره هم ترکی است پس فرفره و کرکره و. . هم ترکی است!!!
قره= سیاه، به ناگزیر قرقره= سیاهِ سیاه؛ پیوندش با قرقره چیست؟
...
[مشاهده متن کامل]

- ما دیگه کاری به این کاراش نداریم.
ریشه ی واژه ی قرقره را نمی دانم لیک بیگمان هیچ پیوندی به قره=سیاه ندارد شاید واژه ی قرقره دگردیسیده از [گِردگَرد] باشد به چم [گرد گردنده، دور زننده]:
چرا چون آسیاب گردگردی/بیاکنده به آب و باد گردی.
فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین
چو چرخ است کردارشان گردگرد/یکی شاد از ایشان یکی پر ز درد.
اسدی توسی
قرقره در گویش لرها و بختیاری ها [گَرگَر] نامیده می شود و به آویزبر ( تله کابین ) های دستی که برای گذر از رودها و دره ها به کار می رود نیز گفته می شود پس به گمان فراوان قرقره همان گِردگَرد است.
-
واژه ی کرکره نیز در بنیاد [گره گره] است، کرکره، تخته های باریک و بلندی ست که در گذشته با بند و به یاری گره های فراوانی به هم بسته می شده اند؛
این واژه در گذر زمان این دگرش را به خود دیده:
گره گره - گرگره، کرکره
-
واژه ی سُرسُره هم که از بنواژه ی سُریدن برگیری شده.

رضا مدیا تک
متاسفانه شما واقعیت هارو نمیبینید
دارین زبان ترکی رو بهم یاد میدین
من کلماتی که نوشتم اصلا منظور معنی دادن درست یا غلط نیس
مهم نوع نوشتاریس
نوع ساختارشه
دوست عزیز نمیدونم اهل کجایین خواهشا از اشعار شهریار استفاده نکنید همون شهریار شعری زیبا بر وصف تهرلن و تهرلنی سرودن که شاید خوشتان نیاید
...
[مشاهده متن کامل]

پس اشعاری رو بنویسید که همه پسند باشن
نه خود پسند
همون آرکاداش قارداش و داداش بر ادعایم کافیس
نیاز به توضیح اضافی نیس
با جعلیاتتان خوش باشید

در پاسخ به جناب سعید سرور :
1 - همانگونه که دوست گرامی مهدی کشاورز نوشته اند فرفره از پرپره فارسی گرفته شده است .
2 - ترجمه هر زبانی به زبان دیگر مفهوم واقعی آن زبان را درست نشان نمی دهد چرا که اگر به ریشه ترجمه دقت کنیم می بینیم که از �رجم� یعنی سنگ زدن گرفته شده است و می رساند که ترجمه کردن همانند سنگ انداختن می باشد و شاید به هدف نخورد.
...
[مشاهده متن کامل]

3 - استاد شهریار می فرماید :
فلک یک چند ایران را اسیرِ ترک و تازی کرد
در ایران خوانِ یغما دید تازی، ترک تازی کرد
وطن خواهی در ایران خانمان بر دوش شد چندی
بهه جز در سینه ها آتشکده خاموش شد چندی
چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
زِ کنجِ خلوتِ دل، اهرمن رفت و سروش آمد
4 - من از نوشته های شما دریافتم که شما به زبان ترکی تسلط ندارید و چندین واژه را نادرست معنی نموده اید که من درست آنها را در زیر می آورم :
سوردوم =راندم - آنلاشدیم =تفاوق نمودم - سارسیدیم =لرزیدم - گومدوم=دفن کردم - وازگشتیم=بی خیال شدم - قایردیم =درست کردم - پوزدوم=خراب کردم - چیرپدیم=زدم - کستیم =بریدم - ایستدیم=خواستم
ترس و بخشش نیز واژگانی فارسی هستند که حتی اتیمولوژی ترور نشان می دهد که از ترس فارسی گرفته شده است .
5 - کارا در اصل به معنای بزرگ است و در زبان استانبولی از واژه فارسی سیاه استفاده می نمایند
ولی چون بعدها از واژه بویوک ( ترکی شده بزرگ ) استفاده نمودند این واژه را جایگزین سیاه کردند .

خدمت جناب مهدی کشاورز
چون قَرقَره ترکی هست قره یعنی سیاه
تو زبان استانبولی هم به همین شکله makara
Kara هم یعنی سیاه
وقتی توترکی استانبولی هم همون کلمه هس
قرقره اثبات میشه که ترکی هست یا از لغات آزربایجانی وارد ترکی استانبولی شده یا برعکس
...
[مشاهده متن کامل]

قرقره فرفره کرکره سرسره هم به همین شکل ساخته شده

فرفره دگردیسیده واژه ی پرپره است،
در زبانهای ایرانی نام های [پرپرو، فرفرو، پرپروک، فرفروک، پرپرک و. . ] به پروانه های کوچک و شب پره ها گفته می شود که در شب به گرد چراغ می گردند.
از روی همین چرخشِ پرپرو/فرفرو/فرفروک ها، بازیچه چرخان کودکان هم نام فرفره به خود یافته که در برخی شهرها پرپره و پرپرک هم نامیده می شود که همان فرفره ی چوبی است که با چرخش دسته ی آن میان دو انگشت، روی زمین می چرخد.
...
[مشاهده متن کامل]

به فرفره های کاغذی که با نیروی باد می چرخد به جز نام فرفره، در گذشته [بادپر، بادفر، بادبر] نیز نامیده می شد:
چرخ نارنج گون چو بازیچه/در کف هفت طفل جان شکر است
به دو خیط ملون شب و روز/در کشاکش بسان بادفر است.
خاقانی ( سده ی ششم )
همانگونه که نمایان است همه ی این واژگان برگرفته از واژه ی "پر" استند.
بدینگونه در پارسی به موی پیچنده، فرفری گفته می شود که نشانگر پیچان بودن آن همچو فرفره است.

خدمت جناب محسن نقدی
اینجیدیم / رنجیدم
آپاردم / بردم
گزدیم / گشتم
سور دوم / سوار شدم
آشدم / گشودم
آنلاشدم / اندیشیدم
سارسیدیم / سراسیمه شدم
گومدوم / گم کردم
دردیم / درو کردم
...
[مشاهده متن کامل]

وازگشدیم / بازگشتم
قایدم / قاپیدم
چاپدم / چاپیدم
قایردم / گاییدم
پوزدوم / پوزش طلبیدم
اوخودوم / خوندم
اشیتدیم / شنیدم
ایستدیم / ستاندم
اوستدیم / ستودم
بیچدیم / چیدم
چیرپدیم / چپاندم
کسدیم / کاستم
باغیشلادیم / بخشیدم
درسیندیم / ترسیدم
باجم / آبجیم
وووووووووووووو کلی کلمات دیگررررررررر

در پاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/:
اینکه در زبانِ پارسی ما دو کاربرد برایِ {خوردن} داریم، نشان می دهد که {مونتاژ} شده است؟
چه کسی می گوید که {خوردن} تنها می تواند یک کاربرد داشته باشد؟ در هر زبانی یک واژه می تواند چندین کاربرد داشته باشد، مگر {خوردن} تنها نشان دهنده یِ {چیزی را در دهان گذاشتن و بلعیدن} است؟
...
[مشاهده متن کامل]

شما باز هم داری گفته خود را بازگو ( =تکرار ) می کنی، بی آنکه پاسخ بدهی!
یک پرسش دارم:این چیزهایی که می گویی که زبانِ پارسی برای میانجی گری ساخته شده بوده، آیا زبان شناسی آن را گفته؟
من می توانم بسیار بسیار برایِ تو زبان شناسی و نوشته هایشان بیاورم تا گفته های تو را رد کند. تو چه داری؟ تنها باید از زبان شناس باشد، در نوشته هایش ( برای نمونه مقاله ها یا کتاب ها ) .
بِدرود!

در پاسخ به محسن نقدی
نه عزیز من اهل فرار نیستم
به قول استاد شهریار
من اگر بخوام شعر ترکی رو به فارسی معنی کنم شعر معنی و مفهومش رو از دست میده
جرا؟؟؟
چون زبان ناقصی هس جلوی زبان ترکی
...
[مشاهده متن کامل]

من اهل کپی از کتاب و گوگل هم نیستم
خداروشکر صاحب زبانی هستم که یکی از سازنده های اصلی زبان درباری هست که همین که بهش میگین فارسی
اونی که میگین چای میخورم
آب میخورم
فر میخوره
یعنی اینکه زبان دری مونتاژی هست
این زبان مونتاژی توسط ترک ها ساخته شده و کلمات هندی و عربی و . . . بهش اضافه شده
زبان دری زبان میانجی بوده در منطقه
برای میانجی بودن ساخته شده

درپاسخ به کاربرِ /SAEED SARVAR/:
هعی.
چرا میخواهی فرار کنی؟ برای نِمونه هنگامی که می گوییم {سر در آوردن}، آیا اینجا برابرِ {سر را در آوردن} است؟ نه!
اینجا هم {فر خوردن} برابر {فر را خوردن} نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

از این دسته واژگان بسیار داریم. برای نمونه {نیش زدن}، آیا اینجا برابرِ {نیش را زدن} است؟
مگر {فر} در {فر خوردن} مفعول است که آن را برابرِ {فر را خوردن} می گیری؟
ویلی خیلی زیبا چیزهایی را می گویی که یک گیری داده باشی!میخواهی کم بیاوری!
بِدرود!

در پاسخ به محسن نقدی
فر میخورد مگه گشنشه فر بخورد
امیدوارم اصل مطلبو گرفته باشی
خدا وکیلی عشق میکنید دیگه همه کلماتو از ترکی ورمیدارین به نام خودتون میزنید😀
فرلدر فرلاما😅
به فارسی بگین ببینم فرفره چی کار میکنه
فرررر میکنه😂
اصلا توانایی جمله درست کردنشم ندارین
بیخیال کم با جعلیات سر و کله بزنید
فارسی نه
دری گویشی از ترکیست❤
#فرفره
تازی شده واژه پارپاره و پرپره است.
ایران باستان : *parn�m. پرنام
اوستایی: parəna پارنا
پارسی نو: *perH - پر
این واژه از آنجایی که فرفره از پاره کردن و پارپاره نمودن برگ درست میشود به آن پارپاره یا فرفره گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه به زبان اروپاییان راه یافته و به ریخت
انگلیسی: fern سرخس ( برگ های درخت سرخس پرپر می باشد از این رو به آن فرن fern گویند )
پر”, in�Rekhta Dictionary�[Urdu dictionary with meanings in Hindi & English], Noida, India: Rekhta Foundation, 2023.
🦋🦋🦋🦋🦋
کانال ایران باستان در ایتا
@iranaryan
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
این واژه به هیچ شکلی تورکی است از ریشه اریایی و ایران باستان است و در ان زمان ترکان وجود خارجی نداشتند

بادفر
فرفره ترکی است و از مصدر "فیریلداماق" به معنی چرخیدن.
تلفظ درست تر هم فیرفیرا هست
فِرفِرو/ در گویش شهرستان بهاباد به فرفره گفته می شود. اصطلاح ( مثل فرفرو ) برای ویژگی فردی بکار می رود که کار یا کارها را به سرعت انجام می دهد و خیلی فرز و تند است.
انواع فرفره :
1. کاغذی
2. چوبی
3. بی قراری
فرفره از نظر کارکرد دو نوع است: نوع اول که از کاغذ رنکی یا ساده به صورت پره دار درست شده و با وزش باد، حول یک سنجاق ته گرد یا میخ نازک می چرخد و نوع دوم به شکل مخروط از چوب یا پلاستیک خشک ساخته می شود . نوع چوبی آن دارای نوک فلزی است و با پیچاندن طنابی نازک بر دور آن و با کشیدن طناب و رها کردن فرفره بر روی زمین می چرخد. نوع پلاستیکی آن تو خالی است و یک محور در داخل خود دارد که طناب دور آن می پیچد و با کشیدن طناب و رها شدن فرفره روی زمین می چرخد و نوک فلزی ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

فرفره چوبی به ترکی، " مازالاق " و در خسروشاه آذربایجان " مازاراق " ( با تلفظ مازاراخ ) نامیده می شود. فرفره های غیرچوبی و کاغذی و . . . را معمولاً " فیرفیرا " می گویند
در خسروشاه به مازاراق هایی که دارای نوک تیز فلزی و جنس چوبی محکم است، " قارقا میل " و به مازاراق هایی که نوک فلزی تیزی ندارند و چوبشان چندان محکم نیست و بزودی زخمی شده یا شکسته می شوند، " دوگمه میل " گفته می شود.
دو نوع مازاراق بازی در خسروشاه وجود داشته است:
1 - موشاموش: در زمین خاکی سفت دایره ای می کشیدند یک نفر به قید قرعه مازاراق خود را وسط دایره می گذاشت بچه های دیگر به نوبت مازاراق خود را در داخل دایره به چرخش در می آوردند و لازم بود مازاراق را در حال چرخش به کف دست خود هدایت کرده و سپس با مازاراق وسط دایر برخورد می داد و پس از برخورد نیز لازم بود مازاراق حد اقل برای لحظه ای بچرخد.
2 - قاققیدی: مانند بازی نوع اول است ولی در این نوع بازی لازم است هر یک از بازی کنان حین چرخاندن مازاراق ابتدا مازاراق شان با مازاراق وسط دایره برخورد و زخمی به آن وارد می کرد و در ادامه روی زمین می چرخید. در این نوع بازی اتفاق می افتاد که مازاراق روی زمین در اثر برخورد مازاراق های دیگر دو قسمت می شد.
بعضی از کودکان در مازاراق های خود سوراخ هایی ایجاد می کردند که هنگام چرخش مازاراق مانند سوت عمل می کرد و تولید صدا می نمود.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس