فرعی، اتفاقی، خارجی، بیرونی، دارای مبداء خارجی، جزئی
extraneous(صفت)
فرعی، خارجی، غیر اصلی، خارج از قلمرو چیزی
پیشنهاد کاربران
incidental
فرعی - > شاخه ای پرسش: �شاخه ی فرعی� را چطور باید پارسی سره نوشت؟ �شاخه ی شاخه ای�؟
کهاد= فرعی= ستاکی، پی آیند، پی رو، کنارین، شاخه ای، شاخه برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . نویسنده : ... [مشاهده متن کامل]
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی #آسانیک گری #چیلو #chilloo #asaniqism #امیرمسعودمسعودی # آسانیکا #asaniq #Taksoo #نازنین - علیپور #مهدی - اباسلط #فرشید - سرباز - وتن - رشید #نهال - بهداد - فر #محمد - رویایی #ضیا - همایون #نادر - رهسپار #اردشیر - سمسار #اوج - اندیشان - آزاد راهنمای بهره برداری و اسفایده. ساختار نوشته شدن برابری واژه ها : اسل= ساختگی= اسل های دیگر
🇮🇷 واژه ی برنهاده: فرعی 🇮🇷
کناری، همراه، پیایند /پَیایَند/، پی رو /پِی رُو/
fringe
inferior
Petty secondary Subordinate minor peripheral Marginal
حاشیه ای
Side road خیابان فرعی . جاده ی فرعی
در پهلوی " ستاکیsotaki " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .