فردی

/fardi/

    individual
    particular
    personal
    special
    subjective

فارسی به انگلیسی

فردی بودن
singleness

فردی سازی
individualization

فردی گری
individualism

فردی کردن
individualize, personalize

مترادف ها

single (صفت)
مجرد، تنها، عزب، فردی، تک، فرد، واحد، منفرد، انفرادی، تک و توک، یک نفری، یک لا، یک رشته

sole (صفت)
تنها، منحصر بفرد، فردی، یگانه

individual (صفت)
منحصر بفرد، فردی، تک، متعلق بفرد

پیشنهاد کاربران

تک تک، یک به یک
نمونه:
او گفت ما با آفرینش ( ایجاد ) چنین ساز و کاری ( مکانیسمی ) ، نه بگونه ای ( به صورت ) تک تک ( فردی ) که ( بلکه ) گروهی ( جمعی ) می توانیم راستینگی ( حقیقت ) چالش ها ( مسائل ) را برای هازمان ( جامعه ) جهانی و خودِ مردم روسیه و چین نشان دهیم.

بپرس