فردوسی نام یک فیلم زندگی نامه ای ایرانی به کارگردانی عبدالحسین سپنتا و محصول سال ۱۳۱۳ است.
داستان از خانهٔ فردوسی آغاز می شود که وی از پنجرهٔ اتاقی به پل خراب شهر توس با چهره ای گرفته و مغموم نگاه می کند. در جایی دیگر فردوسی صحنه هایی از شاهنامه را در مقابل سلطان محمود برای حاضرین می سراید. در پایان، انتهای زندگی شاعر حماسه سرای ایران نشان داده می شود. فردوسی در کهولت زندگی خود را در انزوا می گذراند و زمانی که از پنجره بیرون را می نگرد، می شنود که بچه های رهگذر اشعار شاهنامه را می خوانند. صحنهٔ آخر مرگ شاعر است. جنازهٔ او را روی پل توس دو نفر به دوش دارند. پشت سر جنازه فقط یک نفر راه می رود و او دختر شاعر است.
... [مشاهده متن کامل]
داستان از خانهٔ فردوسی آغاز می شود که وی از پنجرهٔ اتاقی به پل خراب شهر توس با چهره ای گرفته و مغموم نگاه می کند. در جایی دیگر فردوسی صحنه هایی از شاهنامه را در مقابل سلطان محمود برای حاضرین می سراید. در پایان، انتهای زندگی شاعر حماسه سرای ایران نشان داده می شود. فردوسی در کهولت زندگی خود را در انزوا می گذراند و زمانی که از پنجره بیرون را می نگرد، می شنود که بچه های رهگذر اشعار شاهنامه را می خوانند. صحنهٔ آخر مرگ شاعر است. جنازهٔ او را روی پل توس دو نفر به دوش دارند. پشت سر جنازه فقط یک نفر راه می رود و او دختر شاعر است.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی بگفتا ایران سرور است
در اندیشه از همه برتر است
ز خرد ودانش پیر و برنا در بر است
ز اشعار حماسی او زبان فارسی چون حریر
ز ادبیات بی نظیر عرفان هست در هر اشعار
ز پاسداری فردوسی پاکزاد از زبان پارسی سلطان مشاهیر
... [مشاهده متن کامل]
ز برجش بر پاسداری تا افلاک راه هست به تدبیر
فردوسی به چه زبانی سپاس گویم از این سخن چون دبیر
گر ایران سرای من فردوسی بیدار در هر عصر
ز همه اقوام در ایران زمین سخن گویند با ندا فردوسی سفیر کبیر
پارسی صد سپاس گو بر فردوسی یکتا پرست
که زبان فارسی را داد حیات بگفتا همیشه هست پایدار
در اندیشه از همه برتر است
ز خرد ودانش پیر و برنا در بر است
ز اشعار حماسی او زبان فارسی چون حریر
ز ادبیات بی نظیر عرفان هست در هر اشعار
ز پاسداری فردوسی پاکزاد از زبان پارسی سلطان مشاهیر
... [مشاهده متن کامل]
ز برجش بر پاسداری تا افلاک راه هست به تدبیر
فردوسی به چه زبانی سپاس گویم از این سخن چون دبیر
گر ایران سرای من فردوسی بیدار در هر عصر
ز همه اقوام در ایران زمین سخن گویند با ندا فردوسی سفیر کبیر
پارسی صد سپاس گو بر فردوسی یکتا پرست
که زبان فارسی را داد حیات بگفتا همیشه هست پایدار
هر بخش شاهنامه، شگفت دارد و شگفتی می آورد. به ویژه برای نمونه این بیت در ستایش سلطان محمود:
چو کودک لب از شیر مادر بشست
ز گهواره محمود گوید نخست
این بیت به نوبه ی خود به عنوان یک ستایش، یک شاهکار است، گویی که کارِ شاه است!
... [مشاهده متن کامل]
دیگرنمونه، این بیت:
بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
پیش از اسلام، خداوند معنی شاه و فرمانروا و دارنده می داد و پس از اسلام، معنی ایزد یکتا داد. ولی گویی درین، فردوسی بزرگ با هر دو معنی شاهنامه را آغاز کرده است. هم به نام کسی که جان و خرد دارد آغاز کرده است و هم به نام خداوندی که جان و خرد را آفرید. بسیار زیباست. چنین حکیمی، ستودن دارد بسیار.
چو کودک لب از شیر مادر بشست
ز گهواره محمود گوید نخست
این بیت به نوبه ی خود به عنوان یک ستایش، یک شاهکار است، گویی که کارِ شاه است!
... [مشاهده متن کامل]
دیگرنمونه، این بیت:
بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
پیش از اسلام، خداوند معنی شاه و فرمانروا و دارنده می داد و پس از اسلام، معنی ایزد یکتا داد. ولی گویی درین، فردوسی بزرگ با هر دو معنی شاهنامه را آغاز کرده است. هم به نام کسی که جان و خرد دارد آغاز کرده است و هم به نام خداوندی که جان و خرد را آفرید. بسیار زیباست. چنین حکیمی، ستودن دارد بسیار.
ز فردوسی نامی چه داری نشان
که قبل از تولد در رویا نامش آمد بر جهان
پدر در خواب دید پسر رفت به آسمان
ز شرق وغرب و جنوب و شمال اواز آمد انچنان
ز تعبیر گران گفتن پسری آید آوازه اش پیچد بر جهان
... [مشاهده متن کامل]
رویا دو بار آمد بر پدر در طول کوتاه که بود جریان
فردوسی شاعر نامی از زن دوم پدر آمد به جهان
ز چهل سال تلاش زبان پارسی جان دیگر گرفت
ز داستان های اساطیری زبان شیرین پارسی تابان گرفت
چتری بر زبان پارسی ز گزند باد طوفان در آمان گرفت
ز هفت خان رستم دلم وذهن ره دیگر گرفت
بر آزادی کیکاووس از زندان دیوان با دادار پیمان گرفت
در هر خان غلبه بر پلیدی مدد از جانان گرفت
ز غلبه رخش بر شیر این امر تابان گرفت
ز گذشت از صحرا سخت با زمزه نیایش بر کردگار برکه بر دامن گرفت
ز نیایش بر زبان آورد که رنج و آسایش از تو مرا در بر گرفت
تو دادگری و ستم دیدگان را در سختی یاور وامان پروری
ز نیایش خدا در کویر سخت برکه نمایان دوباره جان گرفت
پیکار سخت در خوان سوم با اژدها رستم با مدد یار را الهام گرفت
ز پیکار سخت بر اژدها غلبه تام گرفت
ز غلبه بر اژدها هزاران قوائی از خدا بر جان گرفت
ز خوان چهارم جادوگر به شکل زن زیبا فرمان گرفت
چون نام خدا آمد بر زبان چهره پلید جادوگر پر پر گرفت
ز هر هفت خوان بر غلبه بر شر از دادار آمان و پیمان گرفت
پارسی ز هفت خوان رستم و هفت خان عطار در یک جام گرفت
ز بر غلبه بر نفس و شر دادار را مدد رهنمود گرفت
روز فردوسی بر همه عاشقان زبان پارسی مبارک🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌿💚
که قبل از تولد در رویا نامش آمد بر جهان
پدر در خواب دید پسر رفت به آسمان
ز شرق وغرب و جنوب و شمال اواز آمد انچنان
ز تعبیر گران گفتن پسری آید آوازه اش پیچد بر جهان
... [مشاهده متن کامل]
رویا دو بار آمد بر پدر در طول کوتاه که بود جریان
فردوسی شاعر نامی از زن دوم پدر آمد به جهان
ز چهل سال تلاش زبان پارسی جان دیگر گرفت
ز داستان های اساطیری زبان شیرین پارسی تابان گرفت
چتری بر زبان پارسی ز گزند باد طوفان در آمان گرفت
ز هفت خان رستم دلم وذهن ره دیگر گرفت
بر آزادی کیکاووس از زندان دیوان با دادار پیمان گرفت
در هر خان غلبه بر پلیدی مدد از جانان گرفت
ز غلبه رخش بر شیر این امر تابان گرفت
ز گذشت از صحرا سخت با زمزه نیایش بر کردگار برکه بر دامن گرفت
ز نیایش بر زبان آورد که رنج و آسایش از تو مرا در بر گرفت
تو دادگری و ستم دیدگان را در سختی یاور وامان پروری
ز نیایش خدا در کویر سخت برکه نمایان دوباره جان گرفت
پیکار سخت در خوان سوم با اژدها رستم با مدد یار را الهام گرفت
ز پیکار سخت بر اژدها غلبه تام گرفت
ز غلبه بر اژدها هزاران قوائی از خدا بر جان گرفت
ز خوان چهارم جادوگر به شکل زن زیبا فرمان گرفت
چون نام خدا آمد بر زبان چهره پلید جادوگر پر پر گرفت
ز هر هفت خوان بر غلبه بر شر از دادار آمان و پیمان گرفت
پارسی ز هفت خوان رستم و هفت خان عطار در یک جام گرفت
ز بر غلبه بر نفس و شر دادار را مدد رهنمود گرفت
روز فردوسی بر همه عاشقان زبان پارسی مبارک🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌿💚
شاعر بزرگی که با اشعارش از زبان و فرهنگ محافظ کرد
به عبارت دیگر زمانی که بسیاری از واژگان پارسی داشت به فراموشی سپرده می شد ، فردوسی بزرگ با اشعارش از آنها محافظت کرد
به عبارت دیگر زمانی که بسیاری از واژگان پارسی داشت به فراموشی سپرده می شد ، فردوسی بزرگ با اشعارش از آنها محافظت کرد
کسی که زبان پارسی را دوست داشته باشد هرگز فردوسی بزرگ را از یاد نمی برد. فردوسی یک ارمغان بود که کهن نگاری History به ما داده بود. گاه هنگامه در هر چند سده یا هزاره از این گونه پیشکش ها به ما داده, مانند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
زرتشت پاک و بزرگ , کورش بزرگ و [. . . ] فردوسی درخت زبان پارسی که پژمرده شده بود و داشت از بین می رفت آبیاری کرد و به آن چون خورشید تابش داد تا اینکه جان دوباره گرفت و زنده شده. زبان ابزاری است که با آن می توان آرام و ملایم peaceful از سر زمین و مرزهای یک کشور نگهداری کرد. یک ملت یا تیره و تبار تا زمانیکه زبان خود را دارد می تواند بودش یا existence داشته باشد. یک نمونه می آورم: زبان آناتولی از زبانهای هند و اروپایی In do - European بود که در گذشته بودش داشت و از بین رفت امروز دیگر با آن گفتگو نمی شود و این تیره و تبار هم دیگر هستی ندارد. در آینده بی گمان ازهوش ساختگی artificial intelligence در هنگام نوشتن کاربری خواهد شد و کاربرانی مانند این کامنتی که من می نویسم با پارسی سره خواهند نوشت و راهی را که فردوسی برای ما ساخت در آن به راه می افتند. بی گمان کاربرانی از Chat GPT کاربری کرده اند اگر به این سیستم که با همان هوش ساختگی کار می کند بگویی برایم یک نامه بنویس تا به یک شرکت X بدهم خیلی زود در چند دمک second آنرا می نویسد و آن اندازه خردمندانه rational که آدم به شگفتی می افتد. در آلمان دانش آموزانی هنگام نوشتن آزمون پایانی دبیرستان Chat GPT را بکار برده بودنند و به پرسش های بسیار سخت پاسخ داده بودنند. آموزگاران از روی گونه پاسخها و هم سنجی با دیگر ان دریافته بودنند که پاسخ ها از خودشان نیست و آنهایی را که اینکار را انجام داده بودنند رد کرده بودنند. در آینده یک نوشته را به A I ( هوش ساختگی ) می دهیم و یا از او می خواهیم که آنرا با پارسی سره بنویسد. رادیو و تلویزیون با پارسی سره گذارشهای روز را به آگاهی شنوندگان یا بیننده گان خواهند رساند و مردم به پارسی گوش داده و گفتگو خواهند کرد. روزی در یکی از دانشگاههای اروپا پیش یک استاد ایرانی بودم. ایشان با پارسی سره گفتگو می کرد که کار بسیار سختی است. من که گوش می دادم بیش از اندازه برایم خوشی بخش بود! اگر همه روزی پارسی گفتگو کنیم نه آنچه امروز هست, آنگاه روان فردوسی بزرگ شاد خواهد شد چون این مرد بزرگ در می یابد آنچه سی سال برای آن زحمت کشیده بیهوده نبوده است!
فردوسی بزرگ کسی که همیشه ایران و ایرانی مدیون او هست و نامش در این سرزمین جاوید شده است.
شاعر حماسه ساز ایرانی
سراینده شاهنامه
ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی سراینده شاهنامه ، حماسه ملی ایران است
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد _ که رحمت بر آن تربت پاک باد /میازار موری که دانه کش است _ که جان دارد و جان شیرین خوش است
پارسی سره گویی را از فردوسی بیاموزیم.
شاعری که ایران را با اشعار حماسی و تعریف مردان ایران و نشان دادن جوانمردی و پهلوانی مردان ایران زمین تعریف کرد.
بزرگ ترین شاعری که همتای آن نیست و بالاترین اعتبار ایران میهن باشکوه ماست. 🌹
ابوالقاسم فردوسی طوسی ( زادهٔ ۳۲۹ هجری قمری – درگذشتهٔ ۴۱۶ هجری قمری، در طوس خراسان ) ، شاعر حماسه سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگ ترین سرایندهٔ پارسی گو دانسته اند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)