حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی
hole(اسم)
سفت، روزنه، سوراخ، خندق، غار، گودی، غول، منفذ، رخنه، فرجه، نقب، حفره، گودال، چال، فرج، لانه خرگوش و امثال ان
• در اصطلاح، به معنای لغوی آن، چنین بیان شده است: – زمان، مهلت، ضرب الاجل، فرصت و. . . پانوشت: • فرجه خواهی، به معنی: فرصت خواستن است. • فرجه دادن، به معنی: فرصت و اجل دادن. • فرجه، واژه ای ایهام زاست؛ چراکه در علم ریاضیات، به x بالای رادیکال ( √ ) ، نیز فرجه گویند. ... [مشاهده متن کامل]