دیکشنری
مترجم
بپرس
فرتوتی
/fartuti/
declension
decrepitude
dotage
second childhood
senility
دنبال کنید
مترادف ها
infirmity
(اسم)
ضعف، ناتوانی، فرتوتی، بی اساسی
decrepitude
(اسم)
شکستگی، حالت ضعف و ناتوانی، فرتوتی
پیشنهاد کاربران
فرتوت = مُسن ، کهنسال ، پیر.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها