فراگرفتن


    absorb
    circumscribe
    devour
    engulf
    ingestion
    pervade
    receive
    stalk
    swamp
    cover
    to acquire
    to envelop
    to merge
    embrace
    enclose
    infest
    invest
    involve
    learn
    overrun
    overwhelm
    pocket
    wash
    deluge
    transfuse

فارسی به انگلیسی

فراگرفتن در ابر
envelop

مترادف ها

absorb (فعل)
جذب کردن، جذب شدن، فرا گرفتن، در اشامیدن، کاملا فرو بردن، تحلیل کردن، مجذوب شدن در، در کشیدن

learn (فعل)
فرا گرفتن، دانستن، خبر گرفتن، خواندن، اموختن، یاد گرفتن، اگاهی یافتن

engulf (فعل)
فرا گرفتن، قورت دادن، غرق کردن در، توی چیزی فرو بردن

adopt (فعل)
فرا گرفتن، قبول کردن، اقتباس کردن، اتخاذ کردن، تعمید دادن، نام گذاردن، در میان خود پذیرفتن، به فرزندی پذیرفتن

comprehend (فعل)
فرا گرفتن، درک کردن، دریافتن، فهمیدن

envelop (فعل)
فرا گرفتن، پوشاندن، احاطه کردن، پیچیدن، در لفاف گذاشتن، دور چیزی را گرفتن

study (فعل)
فرا گرفتن، تحصیل کردن، خواندن، بررسی کردن، اموختن، مطالعه کردن، درس خواندن

surround (فعل)
فرا گرفتن، محاصره کردن، محصور کردن، محاصره شده، احاطه شدن

ingurgitate (فعل)
فرا گرفتن، بلعیدن، حریصانه قورت دادن، زیاد پر کردن

insphere (فعل)
فرا گرفتن، احاطه کردن، دور گرفتن

پیشنهاد کاربران

آموختن
اتخاذ
اخذ
حاکم شدن
اشتمال
اتیال
permeate
سرایت کردن،
رسوخ کردن،
نفوذ کردن،
( وجود و. . . ) فرا گرفتن
e. g. fear permeated his whole being
ترس همه ی وجودش را فرا گرفت.
شمول
استیعاب
دربر داشتن

بپرس