فراق

/farAq/

    separation
    loneliness
    separation(especially from a friend or sweetheart)

فارسی به انگلیسی

فراق انگیز
lonesome

مترادف ها

departure (اسم)
انحراف، حرکت، کوچ، مرگ، عزیمت، فراق

separation (اسم)
جدایی، تفکیک، فراق، انفصال، دوری، مفارقت

parting (اسم)
فراق، سرحد موی سر

پیشنهاد کاربران

"و ظنًّ أنّهُ الفِراق"
قالَ هذا فِراقُ بَیْنی‏ وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً78
. . .
یفترق
افتراق
فرق بین ( هذا وذاک )
تفریق
فرقة
فرق
فرقان
فاروق
. . .
جدائی
طلاق
تشتیت
فاصلة
فراقفراق
زخم فراق، دردش از استخوان شروع میشه!
یعنی دوری، جدایی، دورافتادگی
اونایی که میگن feraq لغت نامه دهخدا رو ببیند. اینا واژگان دو تلفظی هستند مثل ( جلو )
فراق به سنگسری جِوا ( jeva ) یِکه و تنها
در فراقت شر شر م چون گل در باد
سرشک لعل گون در چشم گر تو نیایید این دار آباد
یار در درونم من در بیابان چون فرهاد
کی از حجاب در آئیم سوی تو آئیم دل شاد
...
[مشاهده متن کامل]

آنگاه که امدم در این خاکدان وصل تو مرا آرزو باد
تا طی جان سوز شوم در فراق هر بامداد
گر چه ما از خاکیم بر خاک شویم روح تو کرد مارا آباد
چون از تویم زه فراق تو نداریم نشانی از رکن آباد
پارسی زه وصال یار هستیم شکوفه در بهار
گر فراق آید کویریم. شنزار . گرد و غبار

باید انگلیسیش باشه feraq
دوری
فراق معنای نزدیک مرگ را دارد وبا جدایی فرق دارد
جدایی دونفر ازهمدیگر
جدایی دوری هجر هجران
دوری، هجر، هجران، جدایی، مفارقت، مهجوری
دوری ، جدایی 🥃🥃
کاربرد در جمله :
هر که در طالعش فراغ افتاد / سایه ی او از او کنار کند ( ریاضی 94 )
فرقت، بُعد.
هجران
انگلیسیشو بنویسید feraq نه که بنویسید faraq=فراغ
در پارسی به آن "دوری" می گوییم که دردی جانکاه است و با "جدایی" فرق دارد! "دوری" دو عضو نزدیک را بطور نا خواسته از یکدیگر جدا نگه می دارد. . . در حالیکه "جدایی" می تواند به جهت رفاه باشد ، مانند: جدایی اطاق خواب از اطاق بازی بچه ها ! بخاطر آرامش. . . یا "جدایی" بخاطر طلاق.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس