بساط. [ ب ِ / ب َ ] ( ع اِ ) گستردنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن عادل بن علی ) . نوعی از طنفسه ( معرب تنبسه ) دراز کم عرض. ج ، بُسُط. ( از اقرب الموارد ) . ج ِ بُسُط. مأخوذ از تازی فرش و هرچیز گستردنی. ( ناظم الاطباء ) ( دزی ج 1 ) . بساطافکنده. فرش. ( منتهی الارب ) . فرش. ( غیاث ) . فرش و گستردنی. . . چون متاع خانه و اثاث البیت. ( آنندراج ) . فرش و اثاثه. ( از فرهنگ نظام ) . آنچه گسترده شود بر زمین چون قالی و گلیم و زیلو و حصیر و بستر. هرچه بازگسترانند. و بلفظ انداختن ، افکندن ، کشیدن ، آراستن ، گستردن و چیدن مستعمل است. ( غیاث ) . و با لفظ افکندن ، کشیدن ، آراستن ، گستردن ، چیدن ، برچیدن ، گشادن ، افشاندن ، ریختن ، درنوردیدن ، طی کردن ، طی شدن ، هم پیچیدن ، بر هم چیدن و بر یکدیگر زدن مستعمل است. ( آنندراج ) : و از وی [ از ناحیت پارس ] بساطها و فرشها و زیلوها و گلیمهای باقیمت خیزد. ( حدود العالم ) . و از وی [ از چغانیان ] پای تابه خیزد و گلیمینه و بساط پشمین. ( حدود العالم ) . و از او [ از بخارا ] بساط و فرش و مصلی و نماز خیزد، نیکوی ، پشمین. ( حدود العالم ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
🔴 واژه � فرش � از کجا آمده ؟ آیا عربی است ؟ کلمه فرش چه ربطی به طاووس دارد ؟
فرش عربی نیست ؛ خوب بخوانید . . . 👇
🆔 @iranzamin777🆔 Admin @f777kim .
🔴 واژه � فرش � از کجا آمده ؟ آیا عربی است ؟ کلمه فرش چه ربطی به طاووس دارد ؟
فرش عربی نیست ؛ خوب بخوانید . . . 👇
🔹 طاووس نام پرنده ای زیبا در فارسی است ؛ این واژه از عربی و از آرامی ܛܰܘܣܳܐ� ( ṭawsā ) وارد فارسی شده، که خود از یونانی باستان ταώς� ( taṓs ) گرفته شده است. خود این واژه را یونانی ها احتمالا از بومیان جنوب هندوستان ( دراویدی - تامیلی tōkai ) گرفته اند
... [مشاهده متن کامل]
🔹 در دوره ساسانی ما به این پرنده fraš - murw ( فرَش - مُرو ) یا � مرغ فرش � می گفتیم ( در پارسی میانه مانوی 𐫜𐫡𐫢𐫏𐫖𐫡𐫇� ) . این واژه به پارسی نو نرسید و طاووس جای آن را گرفت ولی هنوز بصورت وام واژه در ارمنی و گرجی کاربرد دارد. در گرجی parševangi� و . . .
♦️ بخش دوم این واژه که همان مرغ است و در نام بسیاری از پرندگان دیده می شود : سیمرغ، کلمرغ، شترمرغ، پیل مرغ، شاه مرغ و . . . اما بخش نخست آن یعنی � فــرش � به معنای � شگفت انگیز، خارق العاده، اعجاب � است. در اوستایی 𐬟𐬭𐬀𐬱𐬀� ( fraša ) و در پارسی باستان 𐎳𐎼𐏁� ( fraša - ) و در پهلوی ساسانی fraš به معنای دیدنی، آشکار، شگفت انگیز که بصورت հրաշ / hraš و به معنای معجزه و شگفتی هنوز در ارمنی کاربرد دارد
🦚 طاووس ( فرش مرغ ) چه ربطی به فرش / قالی دارد ؟
هنگامی که طاووس پرهای بزرگ و زیبای خود را باز می کند، دقیقا شبیه به یک قالی نقش دار می شود، از همین جا بود که نام این پرنده کم کم برای اشاره به قالی مورد استفاده قرار گرفت. گذاشتن نام جانوران بر اشیا بخاطر همانندی صفات آنها در زبان فارسی بسیار است : زنبورک گونه ای ساز و توپ جنگی، شترگلو نوعی لوله آب و . . .
.
🔹 دانستی است که اصلا در زبان #عربی برای اشاره به Carpet از #فرش استفاده نمی کنند و واژگان � بساط، سجادة، زربیة � را بکار میبرند ( خود زربیة هم ریشه #ایرانی دارد ) . زبان عربی � فرش ایرانی � را گرفته و مانند بسیاری از واژگان #پارسی دیگر، آن را در #قالب های خود برده و واژگان � فراش، مفروش، یفرش و . . . � را ساخته است
♦️ واژگان � گستردگی - بافتنی � ایرانی در قرآن : استبرق / سندس / سرادق / فرش و . . .
ده ها واژه ایرانی - پارسی در قرآن وجود دارد که در دوره جاهلی و درنتیجه روابط � عرب - ساسانی � به زبان عربی راه یافته بودند. استبرق معرب stabrag پهلوی و از ریشه � ستبر � که گونه ای پارچه ابریشمی بوده است / سندس معرب sandus پهلوی و سغدی که گونه ای پارچه ابریشمی زربفت بوده است / سرادق معرب � سراپردگ � به معنای خیمه و چادر است / فرش در قرآن 👈 دوبار بصورت فُرُش و جمع �فِراش� به معنى فرشهایى است که گسترده مى شود. واژه �فِراش� نیز یک بار ذکر شده است
♦️ توجه : در زبان #سغدی واژه ای داشته ایم بصورت � Parštarn پَرش تَرن � به معنای فرش و از ریشه - Star به معنای گستردن و هم ریشه با بستر، که به فارسی نو نرسیده / همچنین فرسب، فرسپ که فرش و پارچه های زینتی بودند که هنگام جشن از دیوارها آویزان می کردند و از اوستایی fraspāt آمده است / احتمال اینکه واژه � فرش � از این ها آمده باشد نیز وجود دارد :
fraspāt - - - - ? - - - > farš
parštarn - - - - ? - - - > farš
♦️ خلاصه آنکه اگر فرش عربی بود، #فردوسی ِ پارسی گزین بارها آن را در شاهنامه به کار نمی برد :
بگسترد فرش اندر ایوان خویش
بفرمود کامدش بهرام پیش
یکی فرش گسترده شد در جهان
که هرگز نشانش نگردد نهان
ببرد آن کیی فرش نزدیک شاه
گران مایگان برگرفتند راه
بزرگان برو گوهر افشاندند
که فرش بزرگش همی خواندند
به در بر همه فرش دیبا کشید
بیامد به قیصر بگفت آنچ دید
.
البته در زبان های کهن ایرانی ( پهلوی، سغدی، اوستایی و . . . ) واژگان بسیاری برای اشاره به فرش و گستردنی ها داشته ایم که همه آنها را بررسی خواهیم کرد
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.
اردال, نامه رسان, نامه بر
فراش الارض: پیراستن زمین.
زمین تنها کره فضائی در کیهان اولی که زیبا وقابلیت سکونت ودارای زیبائیها وآراستها وساخته های زنده وشگفت آور هست.
بی نظیر
بی همتا
. . .
باید از زمین محاظت کرد واز الله الرحمان سپاس گزاری کنیم؛ نه برای چابیدن وغارت کردن وکفرورزید وناسپاسی.
... [مشاهده متن کامل]
به آداب مهمان بودن در زمین مقیّپد باش.
قرآن با تدبّر نگاه کن وعمل نیک کن بادلخواه قطعه قطعه مکن.
فراش به گویش بختیاری یعنی پیشخدمت خان و سرایدار اداره یا مدرسه
فِراش: زمین قابلیت خشک شدن بعد از خیس شدن دارد.
نه سِفت؛ مانند زمین سیمانی یا آسفالتی . . .
نه خیس یا تر؛ مانند مخزن یا لوله. . .
این مزیّت منحصر به زمین است تا قابلیت سکونت وزندگی وزراعت داشته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
وهیچ کره ( planet ) در گیتی وجود ندارد که این خاصیت داشته باشد. نه همیشه خیسه نه همیشه خشکه.
الذی جعل لکم الارض فراشاً
فَرَاش جمع فراشة: ( حشره ) پروانه
یوم یکون الناس کالفراش المبثوث
فَرّاش: خدمتکار، رفتگر، سرایه دار.
. . .
فوراً فراش فرستاد فیلوس را آوردند. ( چهل طوطی، ویرایش و بازنویسی زهرا نیرومند ) ؛ فرورا خدمتکار را فرستاد تا . . .
در حقوق فَراش به معنی رختخواب یا بستر
با توجه به ماده ۶۳۰ق. م. ا قتل در فراش توسط شوهر نسبت به همسرش و مرد اجنبی مجازات ندارد.
فراش ، farash , در گذشته در گویش شهر بابکی به مستخدم مدرسه گفته می شد ، همان فراش باشی است
فرش گستر ، گسترنده فرش
فرش شده، گسترده شده
خدمتکار پیش خدمت و. . .
فرش گستر
هم خوابگی زن و مرد؛شرایط صدق فراش وقوع عقد ازدواج است.
کی معنی آن رو میدونه
فرّا ش بادِ صبا . . . .
Marriage bed
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)