فراراندن. [ ف َ دَ ] ( مص جعلی ) ( از: فرار َاندن ) مصدر جعلی از فرار عربی. گریزاندن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
قراری دادن به احتمال زیاد فرار از دو جز /فرا/ و /رو/ شکل گرفته است که آنگاه معنی درست آن از دست رس خارج کردن ، فرا رواندن به دور دست راندن خواهد بود،
تارانیدن. [ دَ ] ( مص ) تاراندن. پراکندن. فراری ساختن. دور کردن. با حرکتی یا عملی یا گفتاری کسی یا حیوانی را ترساندن و به رفتن واداشتن. چیزی را از هم پاشیدن. رجوع به تاراندن شود.
فرارى دادن= Help escape
دَک کردن
گریزاندن
پِر دادن ( گویش تهرانی )
رماندن
تاراندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)