لری بختیاری
تیس نادن، گروسستن، جستن، تیچستن، فیچستن، رم کردن، زی رهدن، چال نال دونیدن:فرار کردن، گریختن
رست
پس پشت دادن ؛ گریختن : چون طوسیان تنگ دررسند من پذیره خواهم شد و یکزمان دست آویزی بکرده پس پشت داده وبهزیمت برگشته. . . ( تاریخ بیهقی ص 435 ) .
فرار کردن یا فرار کن
bust out
راه گریز گرفتن ؛ گریختن. روی بگریز نهادن. فرار کردن. ره فرار گزیدن :
جفاپیشه گستهم و بندوی تیز
گرفتند از آن کاخ راه گریز.
فردوسی.
رو به فرار نهادن
جای خالی کردن . [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون رفتن از جای . فرار کردن : وگر جای خالی کنیم از نبردز گیتی برآرند یکباره گرد. نظامی
run=escape ( گریختن، فرار کردن )
در لری بختیاری
گُروسِسْتِن: گریختن، فرار کردن
جِسْتِن: در رفتن، پا به فرار گذاشتن
بِجِهْ: بدو، فرار کن
گریز . . . . گریختن . . . . . .
فرارفتن. [ف َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) گریختن. دور شدن :
وقتی افتاد فتنه ای در شام
هر یک از گوشه ای فرارفتند.
سعدی.
قاچاق شدن
( لهجه و گویش تهرانی )
در رفتن
معنی اصطلاح - > فلنگ را بستن
پنهانی فرار کردن / گریختن؛ بی خبر و به طوری که کسی متوجه نشود از جایی رفتن
مثال:
- داشت می رفت سرِ قرار، اما همین که پاسبان ها را از دور دید، فنگ را بست.
- دیدم داره کار به جاهای باریک می کشه، فلنگو بستم و زدم به چاک.
... [مشاهده متن کامل]
توضیح:
همچنین ← جیم شدن؛
← به چاک زدن
دررفتن
به چاک زدن
گریختن_در رفتن_ فلنگ رو بستن
خیز
elusive
هرب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)