فر زدن


    wave

مترادف ها

frizzle (فعل)
فر زدن، غذا را سرخ کردن، جزجز کردن، فر دادن مو

spin (فعل)
خیط و پیت کردن، چرخ زدن، فر زدن، چرخیدن، چرخاندن، ریسیدن، رشتن، تنیدن، به درازا کشاندن

frizz (فعل)
فر زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس