فدایی

/fadAyi/

    devotee
    volunteer for a dangerous cause
    zealot

مترادف ها

devotee (اسم)
پارسا، طرفدار، هواخواه، سالک، زاهد، مجاهد، فداکار، فدایی، جانسپار، مرید

volunteer (اسم)
داوطلب، فدایی، سرباز داوطلب

zealot (اسم)
طرفدار، متعصب، مجاهد، فدایی، جانفشان، ادم متعصب یا هواخواه

devoted (صفت)
فداکار، فدایی، جانسپار

self-sacrificing (صفت)
فدایی

پیشنهاد کاربران

جانسپار، جانفدا، از جان گذشته، پیشمرک
فدایی تانکه بی پلاکه لاته بی کتابه یه دین کامل
از جان گذشته
سرسپرده
یکی از اعضای گروه یا لیبل ملتفت در رپ فارسی

پیشمرگ
فدایی داری یعنی چه
جان برکف

بپرس