offer (فعل)پیشنهاد کردن، فدا کردن، پیشکش کردن، تقدیم داشتن، عرضه کردن، عرضه داشتنdevote (فعل)اختصاص دادن، وقف کردن، فدا کردنsacrifice (فعل)فدا کردن، ذبح کردن، قربانی دادنimmolate (فعل)فدا کردن، قربانی شدن
قربانی کردن ، گذشتننثار. . . . . ایثار. . . . ازخودگذشتن. . . .چیزی را در عوض چیز دیگر گرفتن، به بدل گرفتن"ایشان گفتند که فدا کن و ببدل او گوسفند بکش که ابرهیم نیز اسمعیل را فدا کرد و گوسفندى بکشت. عبد المطّلب گفت که روا است. "ترجمه تفسیر طبری / 1532+ عکس و لینک