به نمایش درآوردنِ دست آوردهای دنیایی برایِ دیگران
باد کردن
خود بزرگ بین
معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن
فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن
مثال:
- حالا که خرش از پل گذشته، برای ما پشت چشم نازک می کند و طاقچه بالا می گذارد.
... [مشاهده متن کامل]
- هروقت باباش با اون ماشینش می اومد جلوی مدرسه، اونم پیش بچه ها خودی می گرفت و طاقچه بالا می ذاشت.
توضیح:
همچنین ← �شپش کسی منیژه خانم است�
و ← �کسی به کونش می گوید بو می دهی، دنبال من نیا�
فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن
مثال:
- حالا که خرش از پل گذشته، برای ما پشت چشم نازک می کند و طاقچه بالا می گذارد.
... [مشاهده متن کامل]
- هروقت باباش با اون ماشینش می اومد جلوی مدرسه، اونم پیش بچه ها خودی می گرفت و طاقچه بالا می ذاشت.
توضیح:
همچنین ← �شپش کسی منیژه خانم است�
و ← �کسی به کونش می گوید بو می دهی، دنبال من نیا�
غرور
پز دادن
پز دادن یا بزرگ نمایی خود
خود شیفته ی مغرور
الکی به خود افتخار کردن
الکی به خود افتخار کردن
خودشیفتگی همراه با پز دادن
افتخار الکی به خود و همکیشان خود دادن
افتخار الکی به خود و همکیشان خود دادن
خودبزرگ بینی
پُز
پز
پز دادن
به خود بالیدن
به خود بالیدن
مباهات
عرضه ی منیّت به دیگران .
ارائه ی برتری نسبت به دیگران.
ارائه ی برتری نسبت به دیگران.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)