فحش بار کسی کردنto heap insults on someoneفحش دادنabuse, curse, inveigh, swear, to use bad languageفحش دادن بهto revile
abuse (اسم)خفت، خواری، سوء استعمال، توهین، فحش، پرخاش، تهمت، بد زبانی، بد دهنی، سبdamn (اسم)فحشcurse (اسم)فحش، سب، دشنام، بلاء، نفرین، لعنتswearing (اسم)فحشcuss (اسم)فحش، نفرین، لعنتdarn (اسم)فحش، رفوswearword (اسم)فحش، بد زبانی، بد دهنی، ناسزا، کفر گویی، قسم دروغvilification (اسم)فحش، فحاشی، بد گویی، بهتان، سخن زشت و رکیکmalison (اسم)فحش، ناسزا، نفرینrevilement (اسم)فحش، ناسزا گویی
Insult Invectiveدرد گتیندرد تو باسنتانچه را که سزاوار کسی نباشد و بهش اطلاق کردن ناسزاستکسیکه فُحش میده؛ اعلام میکنه که :شکست خورد" وحرفی سالم وعاقلانه ومنطقی برای گفتن ندارد.بد بیراه لایک یادتون نرهفحش=سِخطناسزا، بددهانیشتم. . . . سخن زشت. . . . . ناسزا. . . . سخن درشت. . . . .سخن زننده ؛ سخن درشت. ناسزا. دشنام. ( فرهنگ فارسی معین ) .دری وری گفتنبد و بیراهفحش یعنی ناسزار، بدوبیراهناسزا - بدهنیدشنامدوء::dave در زبان لری بختیاریبددهانی، بدزبانی، دشنام، سب، شتم، ناسزا، هتکبد دهانی . دشنام . ناسزافحش یعنی که ما یک حرف زشت رو بزنیم کلا به معنای ناسزا گفتن استلایک یادتون نرهدشنام - ناسزارترکمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)+ عکس و لینک