فتنه

/fetne/

    sedition
    revolt
    conspiracy
    temptation
    calamity
    nuisance
    trouble
    disturbance
    fuss

فارسی به انگلیسی

فتنه امیز
seditious

فتنه انگیختن
to excite a sedition, to raise a disturbance

فتنه انگیز
incendiary, inflammatory, mischief, mischief-maker, mischief-making, seditionist, seditious, troublemaker, wicked

فتنه انگیزانه
seditious

فتنه انگیزی
sedition

فتنه جو
seditious, quarrelsome

فتنه جویی
seditiousness

فتنه گر
instigator

فتنه گری
fomentation

فتنه گری کردن
foment

فتنه کاری
escapade

فتنه کردن
to make mischief

مترادف ها

seduction (اسم)
فتنه انگیزی، اغوا، فریبندگی، فتنه، گول زنی، گمراه سازی

riot (اسم)
غوغا، اشوب، داد و بیداد، یاغیگری، فتنه، بلوا، طغیان، شورش

temptation (اسم)
فریب، اغوا، ازمایش، امتحان، خواست، فریبندگی، فتنه، وسوسه

sedition (اسم)
اشوب، اغتشاش، فتنه، طغیان، شورش

intrigue (اسم)
تمهید، فتنه

devilry (اسم)
دو بهم زنی، فتنه، عمل شیطانی

insurrection (اسم)
فتنه، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش

پیشنهاد کاربران

فتنه : به هم پیچیدگی / سر در گمی
درود در کرمان به فتنه اوسونه میگیم.
فِتنه:
فتنه به معنای آزمایش است و هدف از خلقت انسان به نوعی فتنه او برای مشخص شدن میزان پایبندی او به عهد عالم الست اوست. اجتناب و دوری از فتنه هرگز بر انسان ممکن نیست: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ
فتنه ( عربی: فتنة، فتن؛ «وسوسه، رنج، شورش، نزاع داخلی، درگیری» ) واژه ای عربی با معنای ضمنی گستردهٔ دشواری یا مصیبت یا پریشانی است. این واژه مفاهیم تاریخی مهمی دارد که در عربی امروزی نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. می توان بین معانی فتنه که در عربی کلاسیک استفاده می شود و معانی فتنه که در عربی استاندارد مدرن و گویش های مختلف محاوره ای استفاده می شود تمایز قائل شد. جدای از کاربرد آن در قرآن، فتنه به عنوان اصطلاحی برای چهار جنگ داخلی در خلافت اسلامی از قرن هفتم تا نهم میلادی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

فتنه از مادهٔ «فِتْن» به معنای داخل نمودن طلا در آتش است، و به معنای داخل نمودن انسان در آتش نیز آمده است. کلمه «فتنه» در قرآن به معناهای گوناگون آمده است. به معنای عذاب، محصول عذاب، آزمایش و امتحان و واقع نمودن خود یا دیگران در عذاب. جعفر سبحانی می گوید: فتنه گاهی به معنای شورش های کور به کار می رود که نه هدف مشخصی دارند و نه مقدس هستند. .
در صدر اسلام از جنگ های داخلی و کشمکش های متعددی به عنوان فتنه یاد شده است. مانند ماجرای سقیفه که در آن کشمکش با بیعت جمعی از بزرگان عرب با ابوبکر پایان یافت. خروج ابن زبیر علیه یزید در مکه، قیام شیعیان عراق و ایران علیه سلسله اموی که به سرنگونی امویان منجر شد. همچنین از شکل گیری و انشقاق مسلمانان و تشکیل شیعه و سنی نیز به عنوان فتنه یاد شده است.
در قرآن در موارد مختلفی و با معانی مختلفی از عنوان فتنه استفاده شده است:
و با آنان بجنگید تا فتنه ای بر جای نماند و دین یکسره از آن خدا گردد پس اگر بازایستند قطعاً خدا به آنچه انجام می دهند بیناست
و بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه هستند و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است
علی بن ابیطالب دربارهٔ فتنه گفته است:
در فتنه ها مانند شتر دو ساله باش که نه پشتی دارد تا دیگران از او سواری بگیرند و نه پستانی دارد تا دیگران از او شیری بدوشند.
با احتیاط و بصیرت گام بردارید، به هنگام برخاستن گرد و غبار حادثه هایی که نمی توان به درستی واقع آن را درک کرد و در هم پیچیدن فتنه ها به هنگام تولد نوزاد آن و آشکارشدن باطن آن و برقرارشدن قطب و مدار آسیای آن؛ فتنه هایی که از مراحل ناپیدا آغاز می شوند و به مرحله شدید و روشن می رسند. رشد آن ها مانند رشد نوجوان و آثار آن مانند آثار سنگ سخت و محکم است. ستمکاران آن را با پیمان هایی که دارند از یکدیگر ارث می برند.

فتنه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/فتنه
مفتون و شیدا وعاشق،
چنان فتنه بر حسن صورت نگار
که با حسن صورت ندارند کار
به چم معشوق و محبوب هم هست
به زیبایی فتنه شهریست
( هوشة ) هوشة. [ هََ ش َ ] ( ع اِمص ، اِ ) فتنه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . || برانگیختگی. || اضطراب و اختلاط. ج ، هَوَشات. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . هوشات اللیل ؛ یعنی حوادث و مکروه آن. ( اقرب الموارد ) . حدیث : ایاکم و هوشات اللیل و هوشات الاسواق. ( از منتهی الارب ) .
هزاهز
می توان برای تطبیق درست تر ، واژۀ فتن ، با زبان پارسی ، بگوییم ، �فتن� یعنی آتش به پا کردن/ و فتنه _ آتش به پا کردن ، یا / آتش افروختن و غوغا و آشوب کردن است برای خواسته ها ✍️ و فتنه ، آتش افروزی کردن
...
[مشاهده متن کامل]
است و مترداف با ✍️ آشوب و ، غوغا و هیاهو / برای رسیدن به خواسته ، و آزمایش انسان ، در ، آتش افروختن های آدمی .

خدابی بر پا کردن
جادوگری
قصد گمراه کردن و شر رساندن فتنه نام دارد
پس فتنه گر کسی است که هدفش گمراهی افراد و شر رساندن آن هاست و خیرخواه نیست.
نقشه از پیش تعیین شده و هدفمند با هدف شوم برای ایجاد آشوب
A premeditated and purposeful plan with the sinister purpose of creating chaos
⬛ SEDITION ⬛
the crime of saying, writing, or doing something that encourages people to disobey their government
...
[مشاهده متن کامل]

⬛ INTRIGUE ⬛
the activity of making secret plans
A secret plan

آشوب
آشوب✅
کوردی:آژاوَ، بِلخَه
کلمه فتنه به معنای هر عملی است که به منظور آزمایش حال چیزی انجام گیرد، و بدین جهت است که هم خود آزمایش را فتنه می گویند و هم ملازمات غالبی آن را.
فتنه
فتنه = پتنه
پتنه = پت، نه
پت = پتر
پتر = سنگ
نه = نهادن
پتنه/فتنه = سختی بار آوردن، سد راه شدن، خرابی به راه انداختن.
فتنه/پتنه = سنگ در راه مردم گذاشتن.
فکرکنم فتنه یعنی آشوب
I think sedition means chaos

آشوب، بلوا، جنجال، شورش، غائله، هنگامه، جنگ، ستیز، آفت، بلا، تباهی، شر، فساد، آزمودن، آزمون، امتحان، اختلاف، اختلاف انگیزی، گمراه سازی
فتنه:
این واژه در اصل از فتن ( بر وزن متن ) گرفته شده که به گفته راغب در مفردات به معنی قرار دادن طلا در آتش ، براى ظاهر شدن میزان خوبی آن از بدى است و به گفته بعضی گذاشتن طلا در آتش براى خالص شدن از ناخالصیهاست .
اشوب
شلوغی به پا کردن

Intrigue
این واژه عربی است و پارسی آن آژاوین می باشد که از کردی: ئاژاوه نانه وه ساخته شده است
برنامه ریزی و اجرای آن برای بر هم زدن آرامش، نقض قوانین اجتماعی، دینی و یا اخلاقی .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس