فال

/fAl/

    omen
    fortune
    lot
    portion
    augury
    auspice

فارسی به انگلیسی

فال بد
portent

فال بین
bibliomancer, fortune-teller, augur

فال گرفتن
augur, to tell fortunes, to have ones fortune told, to divine, to consulta book

فال گوش
augury by means of listening to the chance remarks of passers-by

فال نیک
auspice

فال ورق
cartomancy, solitaire, tarot

مترادف ها

handsel (اسم)
پیش قسط، فال، شانس، پول، هدیه، رونما، دشت اول صبح

presage (اسم)
نشان، نشانه، شگون، فال

divination (اسم)
فالگیری، پیش گویی، فال، تفال، غیب گویی، حدس درست، فال بینی

auspice (اسم)
فال

omen (اسم)
نشانه، پیش گویی، فال، علامت، ایت

sortilege (اسم)
فال، جادوگری

پیشنهاد کاربران

همسرباوفا درسنت عبری وعربی سمبل بی گناهی زیبایی وکمرویی درطالع خود همسری باوفا ومحبوب دارید که همیشه نگرانشماست
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
حافظ
چند گردو
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نورزخورشدجوی لوکه برآید برد ارباب بی مروت دنیا چندنشینی که خواجه کی بدر آید
بخت. . . شگون. . . طالع. . . مروا. . . کپه. . . استخاره. . .
واحدشمارش گردو. . .
شگون مناسب نیست به نگر میاد شگون به مانای خوش یمنی و فال خوب است
در زبان گیلکی
فال: گشاد
در پهلوی " مروگ " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.

بپرس