فاصله

/fAsele/

    interval
    distance
    gap
    interlude
    remove
    separation
    space
    walk
    way
    interruption

فارسی به انگلیسی

فاصله از مبدا
abscissa

فاصله افتادن
intervene

فاصله انداختن
intervene

فاصله ایمن
clearance, headroom

فاصله بندی
spacing

فاصله بندی کردن
justify

فاصله بندی کردن در کامپیوتر و ماشین تحریر
space

فاصله بین دو چرخ عقب وسایط نقلیه
gauge

فاصله بین ریل ها در راهاهن
gauge

فاصله ترابری
haul

فاصله جهش
jump

فاصله دادن
to space

فاصله دادن سرسطر
indent

فاصله دار
spaced, timed, distant

فاصله دار کردن
space

فاصله در اول پاراگراف
indentation

فاصله دو خیابان
block

فاصله دو محور
wheelbase

فاصله زمانی
distance, interregnum, space

فاصله زن
space-bar

مترادف ها

blank (اسم)
فاصله، سفیدی، فاصله یاجای سفیدوخالی، جای ننوشته، ورقه سفید، ورقه پوچ

spacing (اسم)
فاصله، فاصله گذاری، مراعات فواصل

timeout (اسم)
وقفه، ایست، فاصله، مهلت، تایم، ساعت غیبت کارگر

interspace (اسم)
فاصله، فرجه، مدت، فاصله بین دو چیز

interlude (اسم)
فاصله، بادخور، فاصله میان دو پرده، ایست میان دو پرده

discontinuity (اسم)
فاصله، انقطاع، انفصال، ناپیوستگی، عدم تجانس، عدم پیوستگی، عدم اتصال

interim (اسم)
فاصله، خلال مدت

interregnum (اسم)
فاصله، فترت، دوره حکومت موقتی

interstice (اسم)
ترک، فاصله، شکاف، درز، چاک، سوراخ ریز

lacuna (اسم)
گودی، فاصله، حفره، جای خالی، نقطه ابهام

distance (اسم)
بعد، فاصله، مسیر، دوری، مسافت

interval (اسم)
وقفه، ایست، فاصله، فرجه، مدت، فترت، خلال

hiatus (اسم)
وقفه، فاصله، شکاف، التقای دو حرف با صدا

interruption (اسم)
تعلیق، فاصله، انقطاع

space (اسم)
جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز

intermittence (اسم)
تناوب، نوبت، مکی، فاصله

during (حرف اضافه)
سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت

پیشنهاد کاربران

نامه. نُومه. میان. میانه . میانک. بازه:فاصله.
فاصله؛فاصل و فصل ؛پاسال ، پای سال فارسی میباشد.
نامه؛میان دونفر وبه نام کسی یا کسانی.
بازه
به گمانم باید از پیشوندِ {گُ/وی} و پسوندِ {ا} در این باره بهره برد.
در اینجا پیشوندِ {گُ/وی} کاربردِ {نفی کردن} دارند.
دو کارواژه یِ شناخته شده برایِ نِشانِش ( =اشاره ) به {نزدیک بودن، آمیختگی} داریم:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - میختَن:همریشه است با {mix} در انگلیسی.
2 - رِشتَن:که واژه یِ {رشته} نیز از همین گرفته شده است.
از این روی، واژگانِ {گُمیزا/گُریسا/ویمیزا/ویریسا} ساخته میشوند.
گُزینِش با شما است، که کدام را بگویید.
بِدرود!

فاصله ( انگلیسی: Interlude ) فیلمی است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اسکار ورنر، ویرجینیا ماسکل و دونالد ساترلند اشاره کرد.
فاصله
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/فاصله_(فیلم_۱۹۶۸)
گُسَستار، گُسَلِش،
گسست و گسل، بن های گذشته و کنونی کارواژه گسستن ( =جدا شدن، جدایی ) است، می توان از آنها نام ستاک ( اسم مصدر ) ساخت به چم فاصله ( جدایی ) .
همچنین می توان از ریخت کهن و پهلویِ واژه ی شکاف که "اِشکاف" بوده بهره گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

فاصله= اشکاف، گسستار، گسلش
پارسی بنویسیم تا پارسی بگوییم.

فاصله
گویش:faseleh
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:تراز جدایی، تراز دوری
وقتیکهمعیار مردم وخانواده ودوست وهمکار وهمسر و. . . پول است؛
پس بهتراست از انها فاصله بگیر.
وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی‏ أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا
...
[مشاهده متن کامل]

إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ
فاصلة از فعل فَصَل ومعانی ومشتقات زیاد دارد.
یُفَصِّل
تفصیل
إنفصال
فَصَّل
مُفَصَّل
مَفاصِل
مَفصَلة
. . .
با فسل وفثل إشتباه نگیر.

/گُسَست/
فاصله ی بین کهکشانها هر لحظه در حال افزایش است.
گسستِ میان کهکشانها هر دم رو به افزایش است.
🟢 پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم
واژه فاصله
معادل ابجد 206
تعداد حروف 5
تلفظ fāsele
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فاصلَة، جمع: فواصل]
مختصات ( ص لَ یا لِ ) [ ع . فاصلة ]
آواشناسی fAsele
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
Span
به وقتی که حس کردی افتاده بینمان فاصله ای
چنان بپر بغلم که خیال کنم
حادثه ای
بازه، گپ
این واژه هندو اروپایی است ، در انگلیسی Phase بکار می رود ، پسوند " له" نیز پسوندی ایرانی است، پس فصل و . . . نیز ایرانی و هند و اروپایی هستند.
طویل = دراز >>> طول = درازا، درازنا
عمیق = ژرف >>> عمق = ژرفا، ژرفنا
عریض = پهن >>> عرض = پهنا
پس
فاصله = دورنا {دور پسوند اسم ساز �نا�}
#پیشنهاد_شخصی
این واژه هند و اروپایی است با واژه فاز هم ریشه است : فازله : فاصله و پس له نیز هند و اروپایی است
فاصله # جدایی
مانند نیاز این روزهای کرونایی ، جدایی اجتماعی
واژه ی پارسی برابر با آن نیشامی است
دورا

دورا، جدایی ، اندازه ی دوری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: ویش ( اوستایی ) اَوَچین ( اوستایی: اَوَچینَ ) ، نیژام، نیشام ( پهلوی: نیشامیْه ) ، نیوان ( کردی ) ، میودا mivdã ( کردی: مه ودا )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس