فاریاب

/fAryAb/

    faryab
    irrigated land or farm

پیشنهاد کاربران

فاریاب و فاراب را پاریاب ، فاریاو و پاریاو ، پاراب ، فاراب نیز آمده است. فارسنامه ابن بلخی گوید : خشت و کمارج دو شهرند در میان قهستان گرمسیر بغایت و درختان خرما بسیار باشد و هیچ میوه دیگر نباشد و آب روان دارد اما گرم و ناخوش باشد و غله آنجا بعضی بخس است و بعضی باریاب و مردم آنجا بیشترین سلاحور و دزد باشند. ( فارسنامه ابن ( فارسنامه ابن البلخی چ لندن ص 143 ) . بعضی که پشته ها و افرازها باشد بخس باشد و نشیبها باریاب ، و آبها روان است. ( فارسنامه ابن البلخی چ لندن ص 144 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

پس پاراب یا فاریاب جاییست که اب بر آن بار شود و بخش بهش است

اگر دقت کرده باشید تمامی اماکنی که فاریاب نامیده شده قبلا یا هم اکنون، کنار آب قرار داشته ( صرف نظر از آب رود یا قنات یا . . . ) در گویش لاری شاخه ی جمسی در تلفظ کلمه ی کنار ، جنب و پهلو، پهری تلفظ می شود و پاراو ( فاریاب ) در اصل از کلمه ی پهلوی آب>پهراو> پاراو گرفته شده است.
رفیق گویش رودباری اصلا بلوچی نیست و مستقل و هست ، در زبان شناسی زیر مجموعه بشاگردی و لاری هست
در زبان لری بختیاری به معنی
فار::پار. پارسال
یاب:::آب
آبی که از باران پارسال در مکانی ذخیره شده
برای کشاورزی

بپرس