غیور

/qayur/

    zealous
    intolerant of rivalry
    gallant
    mettlesome
    militant
    jealous

مترادف ها

brave (صفت)
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات

bold (صفت)
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور

spunky (صفت)
با روح، غیور

warm (صفت)
با حرارت، گرم، صمیمی، غیور

zealous (صفت)
متعصب، غیور، مجاهد، خرافاتی، باغیرت

jealous (صفت)
غیور، حسود، رشک بر، حسادت امیز، رشک مند، رشک ورز، بارشک

پیشنهاد کاربران

ناموس پرست، ناموسگرا
غیور معنا حسود رو همی میده
در شعر
یوسف برغم برادران غیور . . . . . .
غیور به معنای غیرتمند و متعصب نیست
بلکه له معنای حسود است
Protective
این واژه تازى ( اربى ) است و برابر آن در پارسى مى شود : ستیهشنیک Setiheshnim ( پهلوى: ستیهیشْنیک : غیرتمند ، متعصب ، مردانه ، گردنکش ) ، سِتیهنده Setihandeh ( پهلوى: سِتیهندَگ : غیور ، متعصب ، مردانه ، گردنکش ) ، پِیْورز Peyvarz ( پهلوى: پِیْورز : متعصب ، غیرتمند
...
[مشاهده متن کامل]

) و رشکین Rashkin ( پارسى و پهلوى: غیور ، غیرتى ، غیرتمند )

بپرس