غیظ

/qeyz/

    indignation
    anger
    conniption
    dander
    invidiousness
    ire
    mad
    outrage
    peeve
    pout
    resentment
    ruffle
    sullenness
    tantrum
    temper
    tiff

فارسی به انگلیسی

غیظ اور
invidious

غیظ کردن
throw, to feel indignant, to get angry

غیظ کسی را داشتن
resent

مترادف ها

resentment (اسم)
رنجش، خشم، غیظ، خلم

anger (اسم)
ستیز، خشم، عصبانیت، غضب، غیظ، براشفتگی، برافروختگی، خلم

rage (اسم)
الهام، دیوانگی، خشم، غضب، غیظ، تغیر، میل مفرط

wrath (اسم)
خشم، غضب، غیظ، قهر، اوقات تلخی زیاد

fury (اسم)
شدت، اشوب، خشم، غضب، غیظ، اضطراب، درنده خویی، هیجان شدید و تند، روح انتقام

indignation (اسم)
خشم، غیظ، خلم

dudgeon (اسم)
رنجش، غیظ، اوقات تلخی، دسته خنجر

tantrum (اسم)
خشم، غیظ، کج خلقی، اوقات تلخی، قهر

پیشنهاد کاربران

بسم الله الرحمن الرحیم
السّلام علیکم:
غیظ: خشم ناشی از انفعال نفس، از موقعیت عالی و وضعیت مستحکم اغیار.
( غیظ اساسا مربوط به حالت تأثر در نفس انسان بوده و در خصوص اغیار حادث و فقط بشر را شامل می شود ) .
...
[مشاهده متن کامل]

موضوع غیظ، اساسا ناشی از حسادت، عداوت و خصومت است.
غضب: خشم معطوف به ظهور مواضع، عقاید و آمال، اعمال و افعال منفور از اغیار . ( صدور غضب شامل رب جلیل و عبد حقیر ) .
مصداق مفهوم غضب، از موضع قرآن مجید، قوم یهود هستند.
سخط: خشم مربوط به عدم انتظار بروز صرفا اعمال و افعال مکروه از اغیار. ( سخط، هم از طرف خالق عظیم و هم مخلوق ضعیف صادر می شود ) .
مفهوم سخط موضوع اعمال برخی از مسلمین است.

غیظ اومدن = عصبی شدن
غیظ :غیظ به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است ، که بعد از مشاهده نا ملایمات به انسان دست می دهد . ( تفسیر نمونه ج : 3 ص : 98 )
کلمه ( غیظ ) به معنای هیجان طبع برای انتقام در اثر مشاهده پی در پی ناملایمات است ، به خلاف غضب که به معنای اراده انتقام و یا مجازات است ، و به همین جهت است که گفته می شود: خدای تعالی غضب می کند، ولی گفته نمی شود خدای تعالی غیظ می کند. ( تفسیر المیزان )
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان لری در گفتار های زیادی بکار می رود
غیظ کردن، غیظ آلود، غیظی شدن و. . .
شاید این واژه از بنیاد ایرانی باستانی است.
غیظ:خشم و غضب
غیض: کم شدن آب
خشم مرگبار

بپرس