غیبت کردن


    default
    to absent oneself
    to be absent

فارسی به انگلیسی

غیبت کردن از
to backbite

غیبت کردن در کلاس
cut

مترادف ها

backbite (فعل)
غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن

پیشنهاد کاربران

Gossip
Backbite
اسکن کردن تاریکی روح کسی برروی روح خودمان
زشت یاد. [ زِ ] ( اِ مرکب ) غیبت بود به بدی. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 107 ) . بد یاد کردن است که غیبت و بدگویی و خبث کسی کردن باشد. ( برهان ) . بمعنی یاد کردن به بدی و زشتی که به تازی غیبت گویند. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) . غیبت کردن. ( صحاح الفرس ) ( اوبهی ) . غیبت و بدگویی از کسی و نمامی. ( ناظم الاطباء ) . و به عرف خبث گویند. ( فرهنگ رشیدی ) . گفتار بد درباره کسی. غیبت. ( فرهنگ فارسی معین ) :
...
[مشاهده متن کامل]

بتو بازگردد غم عاشقی
نگارا مکن بیش از این زشت یاد.
رودکی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 107 ) . و رجوع به ماده بعد شود.
زشت یاد کردن. [ زِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پشت سر کسی بد گفتن. غیبت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ماده قبل شود.

حرف در قفا زدن . [ ح َ دَ ق َ زَ دَ] ( مص مرکب ) غیبت کردن . ( مجموعه ٔ مترادفات ص 258 ) .
speak ill of
بدگوییدن.
پشتِ سر گوییدن.
دُشیادیدن.
Talking about someone behind her/his back
قاچاق شدن کارمند دولت = غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری. گریختن از خدمتی قانونی
حرفی را پشت کسی گفتن که آسیبی به او برساند
بد گوییِ کسی را کردن در غیاب او
پنهان گویی
غیبت کردن میشه backbite
"در غیبت کسی از او صحبت کردن" بوده که برای اختصار به "غیبت کردن" تخفیف یافته. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس