سفت، روزنه، سوراخ، خندق، غار، گودی، غول، منفذ، رخنه، فرجه، نقب، حفره، گودال، چال، فرج، لانه خرگوش و امثال ان
ear(اسم)
دسته، شنوایی، غول، خوشه، گوش، سنبله
cave(اسم)
سوراخ، غار، غول، مغاره، کاو، مجوف کردن
cavern(اسم)
غار، غول، مغاره، حفره، گودال، حفره زیرزمینی، چال
corral(اسم)
غول، جای اسب و گله، اغل
bogy(اسم)
شیطان، دیو، جن، لو لو، غول
giant(اسم)
غول، نره غول، ادم غول پیکر
ogre(اسم)
غول، ادمخوار، غول پیکر، ادم موحش
colossus(اسم)
غول، غول پیکر، چیز غول پیکر و گنده، غول یا شخص بسیار بلند
ghoul(اسم)
غول، سادیست
gargantua(اسم)
غول، غول پیکر
bugaboo(اسم)
لو لو، غول
hobgoblin(اسم)
دزد، لو لو، غول، شبگرد، جنی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید این واژه غول عربی هست قول عربی هست در تمام واژه نامه عربی گفته شدند لغت نامه دهخدا فرهنگ معین دانشنامه آزاد فارسی فرهنگ فارسی هوشیار فرهنگ واژگان قرآنی واژگان مترادف و متضاد غیر کتاب عربی گفت شده لینک ویکی واژه غول
غول واژ ه ای تورکی است که قول بوده و به چم بنده می باشد و به ریخت غول و به چم دیو و هیولا در پارسی بکار می رود
در گویش مردم ورامین غول دو معنا دارد: ۱. غول به معنای دیو و موجود بزرگ جثه ۲. غول به معنای عمیق و گود است. مثلا می گویند آب در این منطقه غوله که به معنای گود است. یا کاسه های بزرگ و عمق دلر می گویند توغول
واژه مزندر به چم غول میباشد در استوره های کهن ایرانی مازندران یا مزندران سرزمین غولان بوده مزن ب چم بزرگ و تنومند هست و مزندر همان غول هست
دوستان اشتباه نکنین، این واژه ژاپنیه. فکر نکنم تو آثار ادبی ایران چیزی به نام غول بوده باشه ( حداقل تو شاهنامه نبوده ) ، مثلا اسم یه فیلم ژاپنی: ( توکیو غول ) ، باز شما خودتون هم تحقیق کنین.
دیو در این که غول هم در زبان یونانی و هم در پارسی باستانی آمده است، گمانی نیست، وان گه در جای آن واژه دیو زیباتر و گوش نواز است.
کلمه یونانی هست یعنی دیوانه کلن فارسی نیست یغنابی اینا
سرپرست پرتلاش آبادیس غول خودش واژه ای ایرانی است که از زبان یغنابی ریشه گرفته و کاربردش در زبان پارسی ایرادی ندارد
بسیار از واژگان معرب شدند و به آنها ق افزوده شده مانند:قشنگ که خشنگ بوده و مانند:ذورق که ذورک بوده برای یادآوری غ در پارسی باستان و زبان های ایرانی تبار نیز بوده به ویژه سغدی، پارسی، سکایی و . . . ... [مشاهده متن کامل]
آغاز خودش واژه پارسیست که غ دارد نام هایی مانند:قباد و کیقباد هم ق دارند که ایرانی اند برای شناخت چنین جستار هایی حتما در شاهنامه پژوهش کنید
غول ریشه گرفته از یغنابی است که یغنابی ز بانی ایرانی تبار است
گول در زبان ملکی گالی بشکرد
غول:دیوی است که انسان را گمراه می کند ( ( ای سپهر افکنده ز مردانگی غول تو بیغوله بیگانگی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 214 . ) یکی از معانی "غول" جن و شیطان است . ... [مشاهده متن کامل]
بنابرین واژه ی غول با واژه های Giant ( جن ) در انگلیسی ، Gigante در ایتالیایی، Divovski ( دیو ) در بوسنیایی، درصربستانیGiant ، فرانسویGeant، پرتقالی Gigante و. . . سنجیدنی است.
علاوه بر مطالب مطرح شده، در گویشهای شهرستانهای استان فارس مثل خرامه، نی ریز، داراب، فسا، جهرم و . . . به چاهی که عمق آن زیاد باشد ، می گویند این چاه خیلی غول است یعنی عمق آن بلند است.
در گویش سیستانی به غول لوک میگویند برای نمونه میگویند همانند یک لوک مست
غول مثال غول زشت است lt s againt very ugly
این واژه ریشه ی آکادی ( از میانرودان ) دارد. . . بمعنی هیولای وحشتناک. . . واژه ی انگلیسی که از آن گرفته شده goul می باشد که به همین معنی ست.