دلم غنج میزند یعنی دلم همچون چوبی سینه ام را میکوبد. کنایه از تپش قلب و هیجان داشتن برای چیزی. . . غنج یا غنگ یا غن به معنی چوب ، تیر یا شاخه ای دراز است بطور مثال غنج عصار به چوبی که عصاران با آن دانه ها را جهت روغن گیری میکوبندو میفشارند گویندو خود واژه روغن نیز از همینجا آمده یعنی آنچه از غن روان میشود. مارغن به تیری چوبی که سر آن پیکان دوسر بسته شده جهت کشتن مار و موجودات مشابه. غنگشوشت که امروزه آن را انگشت میخوانیم به معنی چوبک های گوشتی است. ... [مشاهده متن کامل]
خوب بود
غنج/ ghăndj :احساسی درونی، مثل قیلی ویلی رفتن مانند: وگرنه ته دلت، از این که هم چدن ماده پلنگی به زنی داری، غنج می رود برادر! کلیدر محمود دولت آبادی غنج/ ganj : ( ا. ) : تپش شدید قلب از سر شوق فرهنگ واژگان تبری زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی نشر : احیاء کتاب