غمزه

/qamze/

    ogling
    amorous glance
    a wink

فارسی به انگلیسی

غمزه امیز
suggestively

غمزه امیزانه
suggestively, suggestive, suggestively

غمزه خرکی
camp

غمزه کردن
to ogle

مترادف ها

coquetry (اسم)
ناز، عشوه، کرشمه، عشوه گری، طنازی، دلبری، غمزه

پیشنهاد کاربران

( غمزة ) غمزة. [ غ َ زَ ] ( ع مص ) یک بار به چشم اشاره کردن. ( ناظم الاطباء ) . اسم مرت از غَمز. ج ، غَمَزات. رجوع به غَمز شود.
غمزه. [ غ َ زَ / زِ ] ( ع مص ، اِمص ) غمزة. رعنایی بود و چشم برهم زدن. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) . رعنایی چشم و برهم زدن چشمک باشد و پندارم تازی است. ( فرهنگ اسدی چ پاول هورن ) . چشم برهم زدن و رعنایی باشد به کرشمه. ( فرهنگ اوبهی ) . حرکت چشم و مژه برهم زدن باشد از روی ناز، و بعربی نیز همین معنی دارد. ( برهان قاطع ) . چشم برهم زدن معشوق ، و عرب نیز این را غمزه گویند. ( صحاح الفرس ) . به ابرو و چشم اشارت کردن معشوق. ( غیاث اللغات ) . چشم برهم زدن به کرشمه. و صاحب نفایس گوید عربی است. ( فرهنگ رشیدی ) . اشاره کردن به چشم ، و اشاره کردن ابرو و مژگان را نیز گفته اند. ( از آنندراج ) . اشارات لطیف خوبان با چشم و ابرو و مژگان. ج ، غمزگان. صاحب آنندراج گوید: غمزه با لفظ زدن و کردن استعمال شود، و این کلمات و ترکیب ها از صفات آن است : شوخ ، بیباک ، بی نیاز، مست ، بدمست ، رنگین ، سرکش ، ستم انگیز، خونریز، خونخوار، جانسوز، جهانسوز، جادو، جادوفریب ، کافر، راحت گذار، اسلام دشمن ، قتال ، رهزن ، فتان ، فتنه گر، مردم شکار، صیدافکن ، زهرپرور، نشترزن ، سنان ، خنجرفکن ، خنجرگذار، ناوک انداز، پرفن ، پرگار، حاضرجواب ، مسلول ، دلجوی ، سحرآفرین ، خاراشکاف ، چابک عنان ، چالاک ، خفته ، نیمخواب ، زودآشنا. کلمات و ترکیبات زیر نیز از تشبیهات آن است : شاهباز، تیر خدنگ ، ناوک پیکان ، کیش ، نیش ، نشتر، تیغ و شمشیر :
...
[مشاهده متن کامل]

بتی که غمزه اش از سندان کند گذاره
دلم بمژگان کرده ست پاره پاره.
منبع. لغت نامه دهخدا

غمزه واژه ای عربی به معنای چشم بر هم زدن و عشوه می باشد
اسم ترکی هست به معنای صورت زیبا و دلربا، چال گونه
غمز / غمزه
[ البته در قرآن فقط یک بار مشتق یتغامزون به کار رفته است: مطففین، 30 ].
جوالیقی از این کلمه یاد نکرده است. ادی شیر آن را اشاره ی خاص به چشم و ابرو و معرب از � غمزه �ی فارسی می داند ( الالفاظ الفارسیة المعربة، ص 116 ) . امام شوشتری با استناد به ادی شیر و برهان قاطع آن را فارسی دانسته است ( واژه های فارسی در زبان عربی، ص 481 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

غمزه : ناز - دلبری - کرشمه، حرکت چشم و ابرو برای جلب توجه دیگری.
ناز - عشوه - طنازی
https://www. youtube. com/watch?v=MS9CFElHL28
ناز ، عشوه ، کرشمه ، لَوَندی
تیبا
اسم با ریشه ترکی میباشد که معنی آن میشود چال گونه
چیز خوردنی