غلنبه


    bombastic
    swelling
    protuberant
    lump
    protuberance
    grandiloquent
    pindaric

مترادف ها

bombastic (صفت)
قلنبه، گزاف، مطنطن، غلنبه، غلیظ

grandiloquent (صفت)
غلنبه، غلیظ، گزاف گوی، قلمبه نویس

پیشنهاد کاربران

اینکه می گویند هر واژه قاف دارد عربی است یا ترکی جمله ای نادرست است.
واژگان قند، قشنگ، قباد، قابوس، قزوین و قانون که معرب شده واژگان کند، خوشنگ، کواد، کاووس، کشوین و کانون هستند.
همچنین واژه قارچ بدست حسین گل گلاب در فرهنگستان اول زبان و ادب پارسی ساخته شده است.
لطفا کلمات طوری باشه که روشون کلیک می کنیم معنی شون بیاد مثل فست دیکشنری