غلغلک

/qelqelak/

    tickling
    titillation
    jug(which keeps water cool)
    goglet

فارسی به انگلیسی

غلغلک دادن
to tickle

مترادف ها

titillation (اسم)
هیجان، لذت، کیف، غلغلک، غلغلک اوری

tickle (اسم)
غلغلک

پیشنهاد کاربران

واژه غلغلک کاملا پارسی است و ریشه پهلوی دارد دغدغة این واژه یعنی غلغلک صد درصد پارسی است.
منبع. فرهنگ لغت معین
استفاده از وسایلی مانند انگشت ( جنبانیدن انگشت ) پر، مسواک و هر وسیله ای که جنبش آن روی سطح پوست، باعث خنده فرد شود، قلقلک است. در این عمل شخصی، با استفاده از مسواک یا پر یا جنبش انگشت در نقاط حساس بدن مثل کف پا و کف دست و زیر بغل و شکم، باعث تحریک پوست شخص قربانی شده و باعث خنده ی شخص نیز شده.
...
[مشاهده متن کامل]

این عمل بین دوستان و خانواده ها برای یک شوخی استفاده میشود.

Ticklish

بپرس