وانشان یا وانشاندن به معنی دوباره نشاندن کسی در جای خود معادل غلبه نیست اما این کلمه ریشه کلمه انگلیسی vanquish به معنی شکست دادن کسی است و شاید معادل این کلمه در عربی همان فتح باشد چرا که وا در پارسی به سرعت به فا یا ف فتحه در عربی مبدل می شود و د و ت نیز مخرج مشترک دارند
غلبه=چیره غ معرب چ فتحه معرب ی ل و ر دارای مخرج مشترک
غلبه خوبیها در جامعه؛ سوء ظن حرام است. غلبه دروغگوئیها در جامعه؛ حُسن ظن حرام است.
استیلاء. [ اِ ] ( ع مص ) استیلا. دست یافتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( تفلیسی ) . غالب آمدن. غالب شدن. ( غیاث ) . غلبه. تمام دست یافتن بر چیزی. ( منتهی الارب ) . زبردست شدن بر. زبردستی. چیرگی. چیره شدن بر. برتری. استحواذ : و ما شش تن ماندیم مهتران در سخن آمدند و زمانی نومیدی نمودند از امیر و از استیلای این دو سیاه. ( تاریخ بیهقی ص 220 ) . بناء کارها بقوت ذات و استیلاء اعوان نیست. ( کلیله و دمنه ) . خردمندان در حال قوت او و استیلا. . . از جنگ عزلت گرفته اند. ( کلیله و دمنه ) . عاجزتر ملوک آنست که. . . چون. . . خصم استیلا یافت نزدیکان خود را متهم گرداند. ( کلیله و دمنه ) . هرکه درگاه ملوک لازم گیرد. . . وحرص فریبنده را عقل رهنمای استیلا ندهد. . . هرآینه مراد خویش او را استقبال واجب بیند. ( کلیله و دمنه ) . ... [مشاهده متن کامل]
تا نمیرم من تو این پیدا مکن دعوی شاهی و استیلا مکن.
فردوسی جای ان چیره - فره اورده
ژفره = غلبه ( منظور پیروزی در بازی و ورزش و قمار و . . . است ) پس ژَفریدن = غلبه کردن بن مایه: لغت نامه دهخدا
استیلا
تغلب
چیره
چیرگی .
در پهلوی " وانش " از بن وانیدن به چم غلبه کردن و چیره شده است ، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.