غلبه

/qalabe/

    conquest
    dominance
    domination
    predominance
    preponderance
    victory
    preponderancy
    prevalence
    autonomasia

فارسی به انگلیسی

غلبه خون
hyperaemia, congestion

غلبه کردن
beat, conquer, overcome, overpower, surmount, win, to prevail (or win) over, to overcome, to defeat

غلبه کردن بر
lick

مترادف ها

win (اسم)
پیروزی، غلبه، برد، فتح

prevalence (اسم)
شیوع، تفوق، پخش، نفوذ، رواج، غلبه، درجه شیوع

victory (اسم)
پیروزی، چیرگی، غلبه، فتح، فتح و ظفر، نصرت، ظفر، فیروزی

conquest (اسم)
پیروزی، تسخیر، غلبه

predominance (اسم)
برتری، تفوق، غلبه، رجحان

domination (اسم)
تفوق، استیلاء، تسلط، چیرگی، غلبه، سلطه، فرمانروایی، تحکم، سلطنت، فرمانفرمای

winning (اسم)
تسخیر، غلبه، برد، فتح و ظفر

dominance (اسم)
سبقت، نفوذ، تسلط، غلبه، سلطه

prepotency (اسم)
غلبه، قدرت کامل، نفوذ بسیار، تفوق بسیار

پیشنهاد کاربران

وانشان یا وانشاندن به معنی دوباره نشاندن کسی در جای خود معادل غلبه نیست اما این کلمه ریشه کلمه انگلیسی vanquish به معنی شکست دادن کسی است و شاید معادل این کلمه در عربی همان فتح باشد
چرا که وا در پارسی به سرعت به فا یا ف فتحه در عربی مبدل می شود و د و ت نیز مخرج مشترک دارند
غلبه=چیره
غ معرب چ
فتحه معرب ی
ل و ر دارای مخرج مشترک
غلبه خوبیها در جامعه؛ سوء ظن حرام است.
غلبه دروغگوئیها در جامعه؛ حُسن ظن حرام است.
استیلاء. [ اِ ] ( ع مص ) استیلا. دست یافتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( تفلیسی ) . غالب آمدن. غالب شدن. ( غیاث ) . غلبه. تمام دست یافتن بر چیزی. ( منتهی الارب ) . زبردست شدن بر. زبردستی. چیرگی. چیره شدن بر. برتری. استحواذ : و ما شش تن ماندیم مهتران در سخن آمدند و زمانی نومیدی نمودند از امیر و از استیلای این دو سیاه. ( تاریخ بیهقی ص 220 ) . بناء کارها بقوت ذات و استیلاء اعوان نیست. ( کلیله و دمنه ) . خردمندان در حال قوت او و استیلا. . . از جنگ عزلت گرفته اند. ( کلیله و دمنه ) . عاجزتر ملوک آنست که. . . چون. . . خصم استیلا یافت نزدیکان خود را متهم گرداند. ( کلیله و دمنه ) . هرکه درگاه ملوک لازم گیرد. . . وحرص فریبنده را عقل رهنمای استیلا ندهد. . . هرآینه مراد خویش او را استقبال واجب بیند. ( کلیله و دمنه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

تا نمیرم من تو این پیدا مکن
دعوی شاهی و استیلا مکن.

فردوسی جای ان چیره - فره اورده
ژفره = غلبه ( منظور پیروزی در بازی و ورزش و قمار و . . . است )
پس
ژَفریدن = غلبه کردن
بن مایه: لغت نامه دهخدا
استیلا
تغلب
چیره
چیرگی .
در پهلوی " وانش " از بن وانیدن به چم غلبه کردن و چیره شده است ، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس