غلاف /کلاف پارسی پهلوی است در شایست نشایست امده xormā ka - š kulāfag nē ē ( w ) - kardag, xormā rēman ud kulāfag astag pāk خرما، اگر [با] غلاف خود یکپارچه نه [باشد]، خرما ریمن و غلاف [و] هسته [آن] پاک [است].
غلاف یعنی پوشش احاطه شده
غلاف و نیام ر در پارسی کالون و پنام و پورند گویند در هندی و سانسکریت انرا میان گویند - نیم / ناف میان است و زین رو است که در شهری گالی بشاگرد و جای دگر انرا نیام گفته اند - همچنین تواند بود که نیام یک واژه پارسی جدا از انچه در عربی است باشد ... [مشاهده متن کامل]
دکتر کزازی در مورد واژه ی " نیام " می نویسد : ( ( م. ک. کزازی بر آن است که نیام می تواند بود که از اوستایی ندامن ni - dā - ma ( n ) و از ستاک دا dā به معنی نهادن و قرار دادن بر آمده باشد . همین ستاک در واژه ی " نهان" نیز نهفته می تواند بود . ) ) ( ( مرا رفت باید همی پیش ِ سام ؛ کشیدن مر این تیغ را از نیام ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 435.
غلاف شمشیر و نظایر آن به ترکی: " قین " ، قیلاف " غلاف حبوباتی مانند لوبیا و نخود و نظایر آن به ترکی: " داغارجیق " غلاف کیف مانند برای نگهداری قرآن و حفظ حرمت آن، به ترکی: " جَمتایی "