غفلتا

/qeflatan/

    abruptly
    short
    slap-bang
    suddenly
    unawares

مترادف ها

abruptly (قید)
ناگهان، غفلتا

suddenly (قید)
ناگهان، غفلتا، یک بارهای، اتفاقا، سرزده، بطور غافلگیر

پیشنهاد کاربران

غفلتا وارد شدن=سر رسیدن
on the spur of the moment
بی هوا
نمونه:
برخی ها نیز چون هلو می مانند که تا نام شان را ببری، بپرند به گلویت؛ آن اندازه بی هوا که تنها شیرینی اش را بچشی و دیگر به هیچ چیز نیندیشی؛ به همین سادگی!
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_74. html

یکمرتبه

بپرس