غصب قدرتtakeoverغصب کردنarrogate, wrest, to usurp, to misappropriate, to extortغصب کردن بامکرsupplant
seizure (اسم)ربایش، تصرف، مصادره، غصب، حمله ناگهانی مرضconfiscation (اسم)مصادره، ضبط، غصب، مصادره یا ضبطexpropriation (اسم)مصادره، غصب، سلب مالکیتusurpation (اسم)غصبdeforcement (اسم)غصب، غصب یا تصرف عدوانیdetinue (اسم)غصب، ضبط مال دیگری
بردنگرفتن. بدست آوردن. از آن خود کردن. به جیب زدن. بالاکشیدن. کش رفتن. ربودن. دزدیدن.تصرف در مال غیر به نحو عدوان+ عکس و لینک