غشی


    swooning
    epileptic
    syncopal
    habitually swooning

مترادف ها

epileptic (اسم)
مبتلا به مرض صرع، غشی

epileptic (صفت)
صرعی، مبتلا به مرض صرع، غشی، حمله ای

habitually swooning (صفت)
غشی

syncopal (صفت)
غشی، غش دار

پیشنهاد کاربران

خود را به موش مردگی زده
دفاعیه از خود ندارد
منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

غشیغشیغشیغشیغشی
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
گداهایی که با غش کردن پول می گرفتند. به این صورت که نزدیک جوی آب و لجنی خود را لرزانده و در آن می انداختند و مردم گرد آمده، بیرونشان می کشیدند و غیه ها کشیده، حرکات عنیف کرده، کف از دهان برآورده، پس از
...
[مشاهده متن کامل]
آنکه اطراف خود را کاملاً پر پول می یافتند، به هوش می آمدند و از این نقطه برخاسته، در کوچه یا گذر دیگر می افتادند. هرچند در آن زمان با توجه به اینکه داروهای ضدصرع موجود نبود، تعداد افرادی که به طور واقعی نیز در کوچه و خیابان غش کنند، زیاد بود

غشی در اصل چیزیست که بر چیز دیگر درآید و آن را بپوشاند و یا از کار بیاندازد. غشاوه در قرآن نیز به همین معنی است