غرقه

/qarqe/

    drowned

فارسی به انگلیسی

غرقه به خون
weltering in ones blood

غرقه شدن
steep

غرقه کردن
overwhelm

پیشنهاد کاربران

غرقه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
بلیک bolik ( سنسکریت با پسوند پهلوی یک )
عسل
فرو رفته
دریدن، فرو رفتن
غرقه : غرق شده ، شیفته شده
غرق شدن
غرق شده
آب افتاده
فرو رفتن
غرقه به نظر من معنای غرق شدن است