فروکش کردن، خوابیدن، پایین رفتن، غرق شدن، روی کاغذ آمدن، غروب کردن
drown(فعل)
غرق کردن، غرق شدن
پیشنهاد کاربران
فرو روی
نِغوهیدن = غرق شدن نِغوهِش = اسم مصدر غرق شدن نِغوهیده = غرق شده نِغوهان = در حال غرق شدن بن خان: dictionary of Manichean middle Persian and Parthian by Desmond Durkin - Meisterernst ... [مشاهده متن کامل]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - و همچنین می توان داشت: نِغوهاندن = غرق کردن نِغوهانِش = اسم مصدر غرق کردن و . . .
خفه شدن در آب
فرو رفتن
غرق شدن یعنی گرفتار شدن
boggle: غرق در شگفتی شدن drown: غرق شدن در آب shipwreck , sink: غرق شدن کشتی