ریشه شناسی واژهٔ �غرق�
غَرق ( به معنای فرو رفتن و نابود شدن در آب ) در متون اوستایی به صورت مستقیم دیده نمی شود. در اوستایی برای بیان مفهوم �فرو رفتن، پوشیده شدن در آب� بیشتر از افعال زیر استفاده می شد:
... [مشاهده متن کامل]
jam - ( فرو رفتن، ناپدید شدن )
var - ( پوشاندن، فرو بردن )
در متون پهلوی شکل نزدیک به واژهٔ امروز وجود دارد:
γrk / 𐭥𐭫𐭪 ( garak / gharag ) = �فرو رفتن، نابود شدن در آب�
این واژه بر پایهٔ ریشهٔ اوستایی var - ( پوشاندن، فروبردن ) ساخته شده و در دورهٔ میانه معنای اختصاصی �غرق شدن� پیدا کرده است.
- - -
مسیر تحول
اوستایی: jam - / var - ( فرو رفتن، پوشیده شدن )
پهلوی ( فارسی میانه ) : γrak ( garak / gharag ) �فرو رفتن، نابود شدن در آب�
فارسی نو ( دَری ) : غَرق
بنابراین �غرق� واژه ای اوستایی مستقیم نیست، بلکه دگرگون شده و ادامهٔ شکل پهلوی است که خود از ریشهٔ اوستایی var - الهام گرفته است.
- - -
منابع معتبر
Bartholomae, C. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904. ( s. v. var - , jam - )
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. London: Oxford University Press, 1971. ( s. v. γrk )
Nyberg, H. S. A Manual of Pahlavi. Wiesbaden: Harrassowitz, 1974.
Henning, W. B. “Middle Persian Words and Phrases. ” Bulletin of the School of Oriental and African Studies 14 ( 1952 ) : 501–522.
Skj�rv�, P. O. An Introduction to Old Iranian. Harvard University, 2009.
- - -
غرق شدن در اب دریا یا در رویاها
معنی غرق
سلیم
غرق: فرو رفتن در آب که گاهی رهایی می یابند و گاهی می میرند.
دّم بست
از اونجایی که دم و باز دم در زیر آب شدنی نیست و در اصل دمی نیست که باز دم باشه من واژه دم بست را پیشنهاد می کنم
غریق=دم بست
غرق شدن =دم بست شدن
البته در جایی مثل غرق در افکار شدن می شود از فعل هایی چون فرو رفتن یا گرفتار شدن بهره جست
غرق تماشا
به ژرف آوردن = غرق کردن
به ژرف آمدن = غرق شدن
ژرفه = غریق / غرقه
ژرفه به در یا ی عشق - آمد و از جان گذشت
اوست ژرفه دریای بخشش و سر نشین خوان دهش
عشق را برخی چو رودی گفته اند - کو به ژرف آرد همه نی های نرم
در بر گیری، فراگیری، غوته خوری
خفه شدن
فرو رفتن در جایی
غرق شد ( فعل ماضی )
مردن در اب و پیدا نشدن در اب
غوته وری
غوته وری، برابر باریک واژه ی �غرق� است. جز آمیخته واژه ی �فرورفته�، آن هم با اندک چشم پوشی، کم و بیش، هیچکدام از برابرهای پارسی یاد شده در بالا و از آن میان، خودِ واژه ی �غوته� به تنهایی که آن را به هیچ رو نباید با تای دسته دار ( ط ) بکار برد، برابر باریک �غرق� نیستند.
خفه
فلانی در دریا غرق شد
فلانی در دریا خفه شد
فرو رفته ، فرو رفته در چیزی
آبخَفِگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)