laden with honours
غرق اندیشه
absorbed in thinking
غرق بدهی
plunged in debt
غرق بودن در گرفتاری
welter
غرق بودن در کار
welter
غرق در تحسین کردن
dazzle
غرق در تعجب کردن
wow
غرق در خوشی کردن
panic
غرق در شگفتی شدن
boggle
غرق در شگفتی کردن
boggle, flabbergast
غرق در ظلمت جهل
benighted
غرق در نور و محبت کردن
bathe
غرق در کاری شدن
launch
غرق شدن
drown, swamp, to be drowned, to drown, to sink(as a ship)
غرق شدن در ابگونه
drown
غرق شدن در نور و رنگ
wash
غرق شدن کشتی
shipwreck, sink, capsize, founder
غرق شدنی
sinkable
غرق شده
sunken
غرق مسرت کردن
ravish