grumble (فعل)
ژکیدن، گله کردن، غرغر کردن
murmur (فعل)
ژکیدن، غرغر کردن، من من کردن، غرولند کردن، زمزمه کردن
grudge (فعل)
لرزیدن، غرغر کردن، بخل ورزیدن، لجاجت کردن، غبطه خوردن بر، رشک ورزیدن به
chide (فعل)
سرزنش کردن، عتاب کردن، گله کردن از، غرغر کردن
growl (فعل)
غرغر کردن
mutter (فعل)
غرغر کردن، من من کردن، غرولند کردن، جویده سخن گفتن