غرغر کردنto grumbleغرغر کردن از شدت خشمgroanغرغر کردن از شدت دردgroanغرغر کردن سگ با دندان های نمایانsnarlغرغر یا قرقرgrumbling, murmuring, muttering
murmur (اسم)شکایت، زمزمه، غرولند، غرغر، سخن نرمmuttering (اسم)من من، غرغر، سخن زیر لبmutter (اسم)غرولند، لندلند، غرغر، سخن زیر لبmurmuring (اسم)غرغر
لُند ، ژَک یا ژُکغُرغُر کردن یعنی نالیدن و اظهار نارضایتی کردنژکغُر٘غُر٘ آواز گوش خراش آواز مانند آواز ماشین و هواپیماغِر٘غِر٘ سخن بیهوده گفتن در لهجه پارسی غور+ عکس و لینک