غرس

/qars/

    panting
    plantation
    planting

فارسی به انگلیسی

غرس کردن
plant, transplant, to plant

پیشنهاد کاربران

واژه غرس. [ غ َ / غ َ رَ ] ( اِ ) قهر و غضب و خشم و تندی و برآشفتگی. ( برهان قاطع ) ( مجمع الفرس ) ( از فرهنگ شعوری ) . خشم و تندی. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( اوبهی ) . غژم. غرش. غراش :
گر نه بدبختمی مرا که فکند
...
[مشاهده متن کامل]

به یکی جاف جاف زودغرس.
او مرا پیش شیر بپسندد
من نتاوم برو نشسته مگس.
رودکی ( از فرهنگ اسدی ) ( از اوبهی ) .
|| خوشه غله در زبان پهلوی. ( فرهنگ جهانگیری به نقل فرهنگ شعوری ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

واژه غرس از فارسی میانه ( مقایسه کنید تاجیکی қурч ( qurč ) ، کردی شمالی ( سنگین ) ، کرچ مازندرانی ( k�rč ) ) .
منابع ها. فرهنگ فارسی به پهلوی
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ واژه های اوستا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگنامه کوچک پهلوی
فرهنگ فارسی به پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
تاریخچه واجهای ایرانی
فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی

غَرَس و غَرَش خشم است و غراسیدن غراشیدن خشم اوردن
زرع و غرس: کاشتن، درخت نشاندن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۹ ) .
کاشتن درخت و گیاه
غرص در لغت به معنی کاشتن ولی خداوند گوش را در ما بوجود آورد یا خلق کرد یا کاشت. پس غرس ، کاشتن از نوع علم معنا معنی می دهد