غربال کردن


    sift
    screen
    to riddle or sift

فارسی به انگلیسی

غربال کردن ارد و غلات
bolt

مترادف ها

riddle (فعل)
سوراخ سوراخ کردن، غربال کردن، تفسیر یا بیان کردن، پر از سوراخ کردن، گیج و سردر گم کردن

sieve (فعل)
الک کردن، غربال کردن

sift (فعل)
الک کردن، وارسی کردن، غربال کردن، بیختن

winnow (فعل)
پاک کردن، افشاندن، بجنبش دراوردن، غربال کردن، باد دادن، بوجاری کردن، بادافشان کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس