ز صاحب غران بازگرد و بر قلم تو بمان،
شگفت آسمان را فقط درب بیان خود تو بخوان،
ز دریای نور هم درگاه تمنا را بجوی،
بیا و شکرش را درب دهان خود تو هی بگوی،
چناووش بلبل توتی سخن را هم دگر مجوی،
... [مشاهده متن کامل]
مست ماه شب مگرد و دریا را گشوی،
شبا ز افاک در بیا و تو راست را بگوی،
جان را بگشا درب سوی آخرت و اله را بجوی،
جاهل را هم تو دگر ز خود هرگز سخن و رازت مگوی.
تکتم کمانی
شگفت آسمان را فقط درب بیان خود تو بخوان،
ز دریای نور هم درگاه تمنا را بجوی،
بیا و شکرش را درب دهان خود تو هی بگوی،
چناووش بلبل توتی سخن را هم دگر مجوی،
... [مشاهده متن کامل]
مست ماه شب مگرد و دریا را گشوی،
شبا ز افاک در بیا و تو راست را بگوی،
جان را بگشا درب سوی آخرت و اله را بجوی،
جاهل را هم تو دگر ز خود هرگز سخن و رازت مگوی.
تکتم کمانی
این واژه در فرهنگ واژگان پارسی پهلوی آمده استَغّران= qarr�n ریشه ی غرانیتن، غرانیدن
َغّراناک= qarr�n�k رعد، تندر
َغّراناگ= qarr�n�g رعد، تندر
َغّرانیَتن= qarr�nitan غریدن، غرش کردن
َغِّرنیَتن= qarrenitan غریدن، غرش کردن
... [مشاهده متن کامل]
َغّرانیَدن= qarr�nidan غریدن، غرش کردن
َغّرانی ْشن= qarr�niŝn غرش
َغِّرنی ْشن= qarreniŝn غرش
َغّری ْشن= qarriŝn غرش
َغّراناک= qarr�n�k رعد، تندر
َغّراناگ= qarr�n�g رعد، تندر
َغّرانیَتن= qarr�nitan غریدن، غرش کردن
َغِّرنیَتن= qarrenitan غریدن، غرش کردن
... [مشاهده متن کامل]
َغّرانیَدن= qarr�nidan غریدن، غرش کردن
َغّرانی ْشن= qarr�niŝn غرش
َغِّرنی ْشن= qarreniŝn غرش
َغّری ْشن= qarriŝn غرش
پر خروش