غرامت ؛ فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در پهنه ی واژگان و دریای لغات بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات منشعب از کلمه ی غارت و کلمه ی غارت منشعب از کلمه ی غار به معنی تهی نمودن و خالی کردن می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
غرامت ؛ جبران و بازگشت سرمایه ی به غارت رفته
غار ؛ حکمت استفاده از حرف غ با نگارش و نگارگری خاص این حرف منطبق با شرایط فیزیکی غار در کلمه ی غار و مدل صدور آوای این حرف که دارای استمرار در آوا می باشد به گونه ای که مدل صدور آوای حرف غ مابین صدور آوای حرف ( خ ) که دارای استمرار بیشتری در صوت می باشد و حرف ( ق ) که به صورت تک ضربی آوای آن صادر می شود می باشد منطبق با شرایط فیزیکی غار نماد وجود یک انتها در درون یک حفره را دارد.
همچنین وجود حرف آ در میان ساختمان کلمه ی غار که یک ذات تعالی گونه در مفاهیم کلمات ایجاد می کند باعث تایید بیشتر این مطلب می شود.
وجود حرف ر در انتهای ساختمان کلمه ی غار نیز که دارای یک ذات آوایی مستمر در صدور آوا می باشد منطبق با شرایط فیزیکی این کلمه می باشد.
غرامت: از �غرام� به معنای سنگینی ( جریمه ) است. سنگ وزنِ ترازو را �غرام� گویند چون سنگین است. �گرم� از غرام است. ( این واژه از فارسی به زبان انگلیسی وارد شده است زیرا مسلمانان برای نخستین بار ترازو را اختراع کردند. )
غرامت. [ غ َ م َ ] ( ع اِ ) غَرامَة. ج ، غرامات. ( اقرب الموارد ) . تاوان. ( منتهی الارب ) ( صحاح الفرس ) ( آنندراج ) ( دهار ) . آنچه ادایش لازم باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . با لفظ کشیدن و ستدن و کردن به کار میرود. ( از آنندراج ) . گفته اند: ادای آنچه برعهده شخص نیست ، ودادن مال به کراهت. ( از اقرب الموارد ) :
... [مشاهده متن کامل]
دندانم ار ز سنگ غرامت شکسته اند
وقت ثنای خواجه ثنایابرآورم.
خاقانی.
برد آن برات و بازگرفت این غرامت است
داد آن غلام و باز ستد این تحکم است.
خاقانی.
نفسم جنب غرامت است ای دلجوی
کو تیغ که غسلها توان کرد بدوی.
خاقانی.
بدین غرامت خطی به صد هزار دینار بازداد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 36 ) . با وزیر عتاب آغاز نهاد و او را به غرامت آن اتلاف و تضییعمؤاخذت کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 359 ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
تسو
غرامت
خسارت، جریمه، مشقت، تاوان
حمید رضا مشایخی - اصفهان
غرامت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
نیشکرت niŝkert ( سنسکریت: niŝkreti )
reparation
غرامتqa ( e ) rāmat
معنی
۱. مالی که بابت خسارت داده یا گرفته می شود؛ تاوان.
۲. زیان؛ ضرر.
۳. مشقت.
۴. ( اسم مصدر ) [قدیمی] پشیمانی؛ ندامت.
⟨ غرامت خواستن: ( مصدر لازم ) تاوان خواستن.
... [مشاهده متن کامل]
⟨ غرامت دادن: ( مصدر لازم ) تاوان دادن.
⟨ غرامت ستاندن: ( مصدر لازم ) [قدیمی] = ⟨ غرامت گرفتن
⟨ غرامت کشیدن: ( مصدر لازم ) [مجاز]
۱. تاوان کشیدن؛ مجازات شدن.
۲. ( مصدر متعدی ) [قدیمی] به عهده گرفتن غرامت؛ متحمل شدن تاوان و ضرروزیان.
⟨ غرامت گرفتن: ( مصدر لازم ) دریافت کردن تاوان.
مترادف
۱. تاوان، جبران، جریمه، خسارت، ضرر
۲. عذاب، مشقت
۳. پشیمان
برابر پارسی
تاوان
جریمه . . . . . خسارت . . . . .
تاوان، جبران، جریمه، خسارت، ضرر، عذاب، مشقت، پشیمان
غرامت ( Indemnity )
:[اصطلاح بیمه]مبلغی است که بیمه گر متعاقب یک خسارت به شخص ثالث زیان دیده می پردازد. که شامل زیان و خسارتی است که به خود بیمه گذار به علت وقوع خطر وارد می شود و بیمه گر با دریافت حق بیمه متعهد پرداخت آن گردیده است.
ما بازاء - جریمه ( بزنیدش جریمه اش را می دهم. )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)