[ festival celebrated on the occasion of ali being appointedsuccessor of mohammad, so-called because the event took place
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
غدیر. [ غ َ ] ( ع اِ ) آبگیر. آب که سیل سپس گذارد. ( منتهی الارب ) . آبگیر و تالاب که آب باران و سیل در آن جمع شود و ماند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . القطعة من الماء یغادرها السیل ، قیل : هو فعیل به معنی مُفاعَل من غادره ، او مُفعَل من اغدره ، و یقال : هو فعیل به معنی فاعل لانه یغدر بأهله ؛ ای ینقطععند شدة الحاجة الیه. ( اقرب الموارد ) . هر آب بارانی که در گودالی جمع شده باشد خواه بزرگ و خواه کوچک ، و به هر حال به تابستان نمی ماند. ( معجم البلدان ) . پاره ای از آب که از سیل در جائی فراهم آمده باشد. گَو که آب در آن گرد آید. گو آب در دشت. شَمَر. ( برهان قاطع ذیل شمر ) . اِخاذة. ( نصاب ) ( المنجد ) . ج ، غُدُر، اغدرة. و گاهی غُدُر جمع غدیر را به تسکین مخفف کنند و غُدر گویند. ( از اقرب الموارد ) . صاحب منتهی الارب جمع غدیر را غُدَر نیز آورده است و این اشتباه از متن قاموس روی داده است ولی صاحب تاج العروس گوید: در اصول مصححه از قبیل النهایة و اللسان ثابت شده است که جمع غدیر، غدر به ضمتین است ، مانند طریق و طرق ، سبیل و سبل و نجیب و نجب ، و قیاس همین است :
... [مشاهده متن کامل]
کس را خدای بی هنری تربیت نداد
بیهوده هیچ سیل نیاید سوی غدیر.
منوچهری.
از تبش گشته غدیرش همچو چشم اعمشان
وز عطش گشته مسیلش چون گلوی اهرمن.
منوچهری.
ز ریگ و نقش مار گرد ریگ پُر
غدیرها و آبگیرهای او.
منوچهری.
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر .
عنصری ( از لغت فرس ) .
بخار تیره و از ابر دشت مینارنگ
یکی بسان غبار و دگر بسان غدیر.
عنصری.
راه یکی است و گرد بر گرد بیشه و آبها و غدیرها و جویها. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 466 ) .
هرکسی شعر سرایند ولیکن سوی عقل
دُر به خرمهره کجا ماند و دریا به غدیر؟
سنائی.
گر همی درد عنبرت باید
بحرها هست در غدیر مباش.
سنائی.
سبک عزم بازآمدن کرد پیر
که پر شد ز سیل بهاران غدیر.
سعدی ( بوستان ) .
آب خوش کو روح را همشیره شد
در غدیری زرد و تلخ و تیره شد.
مولوی ( مثنوی ) .
و دو غدیر است یکی بوم پیر گویند ودیگر بوم جوان ، و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 138 ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
کس را خدای بی هنری تربیت نداد
بیهوده هیچ سیل نیاید سوی غدیر.
منوچهری.
از تبش گشته غدیرش همچو چشم اعمشان
وز عطش گشته مسیلش چون گلوی اهرمن.
منوچهری.
ز ریگ و نقش مار گرد ریگ پُر
غدیرها و آبگیرهای او.
منوچهری.
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر .
عنصری ( از لغت فرس ) .
بخار تیره و از ابر دشت مینارنگ
یکی بسان غبار و دگر بسان غدیر.
عنصری.
راه یکی است و گرد بر گرد بیشه و آبها و غدیرها و جویها. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 466 ) .
هرکسی شعر سرایند ولیکن سوی عقل
دُر به خرمهره کجا ماند و دریا به غدیر؟
سنائی.
گر همی درد عنبرت باید
بحرها هست در غدیر مباش.
سنائی.
سبک عزم بازآمدن کرد پیر
که پر شد ز سیل بهاران غدیر.
سعدی ( بوستان ) .
آب خوش کو روح را همشیره شد
در غدیری زرد و تلخ و تیره شد.
مولوی ( مثنوی ) .
و دو غدیر است یکی بوم پیر گویند ودیگر بوم جوان ، و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 138 ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
غدیر به آبگیری گفته میشود که در زمستان پر شود ودر تابستان به دلیل گرمای سوزان رفته رفته آبش بخار شود و به باطلاق تبدیل شود خم هم به چشمه ای خروشان گفته میشود که به مرور زمان کوه ریزش کند و چشمه نابود و
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
خشک شود ازببن برود منظوز از این نام مبارک غدیرخم این است که بعداز پیامبر مردم امام علی و دیگر امامان معصوم را پیروی کنند تا مسلمانان با گذشت زمان مخصوصأ ما امروزه در گمراهی آشکار و ظلم غرق و نابود نشویم و دبن خدت و قرآن را حفظ کنیم
غدیر سنگسری چاله وه ( jaleh voh ) وارش وه ( varesh voh )
غدیر انگار آغاز تاریخ است
که با امامت علی سر ریز است
گر چه امامت علی از اول تاریخ اسلام بر قرار
انکه انکار می کنند حق علی گویند این چه کار
... [مشاهده متن کامل]
تفکر نمی کنند عرفان ودانش و معرفت اخلاص علی در کی بر قرار
علی که در کعبه به دنیا به محراب عروج
علی که در دامن پیامبر تربیت و جوهر ش با اسلام در سجود
کی بعد از رسول این صفات هست در او پایدار
گر چه زر وزور و تزور مدت کوتاه غالب علی همیشه تابان وبر قرار
زه روانشناسان و خردمندان این پیام تربیت از کودکی است بر جان
کی بجز علی از جوانی در اسلام این گونه بیان
علی قران ناطق این در نجوا او در دل شب است خروشان
این نغمه را با اشک وخون دل بیان
علی است مظلوم عالم در همه دوران
چون علی فراتر از زمان
پس علی رهبر و امام همه مکان و زمان
یکروز آبگیر در محضر خدا شکایت کنند
زه نامردمان حق پوش حکایت کنند
حق علی را چون آب زلال آبگیر حکایت کنند
نیست آدم شجاع که این حق را فریاد کنند
خردمندان هر عصر علی را را از همه هزار مرتبه فراتر کنند
عدالت است که پیامبر علی را وصی و رهبر کنند
پارسی زه علی آموز عرفان و اخلاص و معرفت وخرد ودانش
کس نیست در حرم یار بجز علی در قرن گذشته و پیش
غدیر انگار آغاز تاریخ است
که با امامت علی سر ریز است
گر چه امامت علی از اول تاریخ اسلام بر قرار
انکه انکار می کنند حق علی گویند این چه کار
... [مشاهده متن کامل]
تفکر نمی کنند عرفان ودانش و معرفت اخلاص علی در کی بر قرار
علی که در کعبه به دنیا به محراب عروج
علی که در دامن پیامبر تربیت و جوهر ش با اسلام در سجود
کی بعد از رسول این صفات هست در او پایدار
گر چه زر وزور و تزور مدت کوتاه غالب علی همیشه تابان وبر قرار
زه روانشناسان و خردمندان این پیام تربیت از کودکی است بر جان
کی بجز علی از جوانی در اسلام این گونه بیان
علی قران ناطق این در نجوا او در دل شب است خروشان
این نغمه را با اشک وخون دل بیان
علی است مظلوم عالم در همه دوران
چون علی فراتر از زمان
پس علی رهبر و امام همه مکان و زمان
یکروز آبگیر در محضر خدا شکایت کنند
زه نامردمان حق پوش حکایت کنند
حق علی را چون آب زلال آبگیر حکایت کنند
نیست آدم شجاع که این حق را فریاد کنند
خردمندان هر عصر علی را را از همه هزار مرتبه فراتر کنند
عدالت است که پیامبر علی را وصی و رهبر کنند
پارسی زه علی آموز عرفان و اخلاص و معرفت وخرد ودانش
کس نیست در حرم یار بجز علی در قرن گذشته و پیش
غدیر : آبگیری که آب باران و سیل در آن جمع شود و بماند آبگیر ، تالاب .
غدیر : غدیر یکی از نام های عربی دخترانه به معنای رود کوچک، برکه ، آبگیر .
غدیر از ماده غدر گرفته شده که غدر به معنی ترک گفتن چیزی است ، دلیل اینکه به گودال های آب غدیر می گویند بخاطر آن است که مقداری از آب باران در آنها ، رها و ترک شده است .
طالاب، جایی که امام علی به امامت رسید و جایی که افراد کاروان از هم دور می شوند