غارت کردن


    forage
    foray
    harry
    loot
    maraud
    pillage
    plunder
    ransack
    depredate
    to plunder

مترادف ها

rob (فعل)
ربودن، دزدیدن، سرقت کردن، دستبرد زدن، غارت کردن، لخت کردن، چاپیدن

despoil (فعل)
دزدیدن، چپاول کردن، غارت کردن

harry (فعل)
ازردن، بستوه اوردن، ویران کردن، غارت کردن، لخت کردن، چاپیدن

ravage (فعل)
ویران کردن، غارت کردن، تاخت و تاز کردن، بلا زده کردن

ransack (فعل)
جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن، زیاد کاوش کردن

sack (فعل)
غارت کردن، لخت کردن، بیغما بردن، اخراج کردن یا شدن، در کیسه ریختن

harrow (فعل)
ازردن، اشفته کردن، غارت کردن، جریحه دار کردن، زخم کردن، با چنگک زمین را صاف کردن

raven (فعل)
قاپیدن، غارت کردن، حرص زدن، با ولع بعلیدن

pillage (فعل)
غارت کردن

plunder (فعل)
غارت کردن، چاپیدن

pirate (فعل)
غارت کردن، دزدی دریایی کردن، دزدی ادبی کردن

loot (فعل)
غارت کردن، چاپیدن

foray (فعل)
چپاول کردن، غارت کردن، تاخت و تاز کردن، تهاجم کردن، پیغام بردن

maraud (فعل)
چپاول کردن، غارت کردن، نهب و غارت کردن، به قصد غارت حمله کردن، دله دزدی یا تلاش کردن

spoliate (فعل)
دزدیدن، چپاول کردن، غارت کردن

reave (فعل)
ربودن، ترکیدن، غارت کردن، بزور بردن، منتزع شدن

پیشنهاد کاربران

طرسوسی کردن. [ طَ رَ / طَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چپاول و غارت کردن ، چون مطابق اسناد تاریخی هنگامی که رومیان شرقی برشهر طرسوس چیرگی و تسلط یافتند، از هیچ نوع نهب و غارت نسبت به اموال مسلمانان دریغ نکردند.
...
[مشاهده متن کامل]
ظاهراً در عصر شیخ ابوسعید ابوالخیر هر نوع چپاول را به چپاول رومیان در طرسوس منسوب میداشتند، و مثل گونه ای مورد استعمال واقع میشده است : صوفیان را فتوحی بوده است ، طرسوسی کرده اند . ما حصه شما اینجا نهاده ایم. ( اسرارالتوحید ص 95 ) .

غارتیدن. [ رَ دَ ] ( مص جعلی ) ( مصدرمنحوت از غارت عربی ) غارت کردن. اغارة :
چون دید ماهیان زمستان که در سفر
نوروزمه بماند قریب مهی چهار
اندر دوید و مملکت او بغارتید
با لشکری گران و سپاهی گزافه کار.
منوچهری.
چپاول تورکی است. چون در زبان عربی و لهجه هایش حروف گچپژ نیست. قابل توجه کاربر کشاورزی کلمه قاشق و بشقاب هم تورکی است. چون ما تورکهاغذا را در قابلمه و غازان پخته و در بشقاب ریخته و با قاشق می خوردیم. . . تاراج. و غارت هم تورکی است. آقای کشاوزر
نهب کردن
نهب
چاپیدن

بپرس