عینیت

/~eyniyyat/

    concreteness
    objectiveness
    objectivity
    identicalness

مترادف ها

identity (اسم)
تطابق، نهاد، شخصیت، شناسایی، عینیت، اصلیت، هویت

exactness (اسم)
عینیت

sameness (اسم)
عینیت

پیشنهاد کاربران

خودیت:عینیت.
عین و ذهن :آخت و ساخت. سابجکت و آبجکت subject and abject.
۱ - واقعیت : راستینه، راستینگی
۲ - مادیت: ماتکیک، مانک گروی
۳ - بیطرفی:کرانجی گری
برون نمایی
پیدایی
عینیت در لغت معادل کلمۀ «Objectivity» به معنی واقعیت یا حقیقت است در مقابل آن ذهنیت که معادل کلمۀ «Subjectivity» به معنی ذهنی و تصوری است، می باشد. مسألۀ «حقیقت» یا «واقعیت»، خاص تاریخ و یا رشتۀ دیگری از علوم نیست؛ امّا در اصطلاح مورخان دو معنی از آن برداشت می شود. معنای نخست مطابق با واقع یا واقعیت که در حوزۀ کاربردی مفهوم متضاد آن ذهنی است؛ دوم معنایی که توسط هر فرد آگاه و منطقی قابل تصدیق و اثبات پذیر باشد و متضاد آن تحکم است. پس گزاره های منفرد دربارۀ گذشته از نظر اصولی، گزاره هایی عینی در هر دو معنای یاد شدۀ آن به شمار می روند.
...
[مشاهده متن کامل]

به این ترتیب پرسش از عینیت، از مهم ترین شاخص ها در ارزیابی هایی است که ما در مورد علوم انجام می دهیم. پرسش یاد شده در فلسفۀ تحلیلی تاریخ به عنوان یکی از محورهای اساسی در به چالش کشیدن علم تاریخ مورد توجه بوده است. این مسأله در حقیقت بیانگر آن است که علم به صور حقیقی باید فارغ از هر گونه نگاه شخصی لحاظ گردد. بدین جهت در هر علمی عینیت باید به صورت معناداری ایفای نقش کند تا آن علم فارغ از هرگونه ذهنی گری، از کیفیت عمومی تفکر که همان تجربه پذیری است، برخوردار گردد.
به عنوان مثال عینیت در علوم اجتماعی با چالش های چندانی روبرو نبوده است، به طوری که تنها کافی است در مسیری که یک عالم علوم طبیعی حرکت کرده گام برداریم تا به نتیجه ای که او در یک موضوع دست یافته، دست یابیم؛ و این به معنی برخوردار بودن علوم طبیعی از کیفیت عمومی است؛ اما در علوم انسانی و علم تاریخ مسأله با تردیدهای جدی روبروست.
نظرات متعدد در یک موضوع واحد تاریخی، خود مؤید این نکته است که هیچ توافقی در ارزیابی های تاریخی حاصل نیست و تعدد آراء فهم مقبولانه از یک رویداد را غیرممکن می سازد. بر این اساس عده ای از دانشمندان، تاریخ را عینی می دانند و عده ای آن را غیرعینی و نسبی قلمداد می کنند.
قائلین به عینی بودن تاریخ به «عینیت گرا» و قائلین به نسبی بودن تاریخ «نسبیت گرا» معروف هستند که هر کدام برای اثبات عقیدۀ خود ادلّه خاصی دارند.

عینیت گرایان و نسبی گرایان
پوزیتیویست ها که قائل به تاریخ عینی هستند، معتقدند احساسات نباید در تاریخ دخیل باشد و تاریخ را از تبلیغ جدا می دانند و قائل هستند که در تاریخ باید بی طرف بود؛ در مقابل ایده – آلیست ها که قائل به نسبی بودن تاریخ هستند، منکر دست یابی به تاریخ عینی و بی طرف هستند. این عده می گویند در تاریخ نمی شود بی طرف بود به دلیل اینکه در بین مورخان توافق نیست. مثلاً مارکیست ها، لیبرالیست ها، کاتولیک ها و . . . به گونه ای پای بند نظرات خود هستند و این امر سبب شده است که دربارۀ بی طرفی در تاریخ شک شود.
آن ها می گویند واقعیات تاریخ هیچ گاه خالص به ما نمی رسد بلکه این واقعیات همواره از مغز وقایع نگار تراوش می کند؛ در نتیجه هر مورخ در روبروشدن با وقایع تاریخی، وقایعی را که در وقایع آیندۀ تأثیر دارد و مهم است، می نگارد. در اینجاست که مورخ دست به گزینش می زند و هر مورخ از زاویۀ دید خاصی نظر می کند و از همان زاویه، حوادث و علل آن را بر می گزیند. در واقع دو مورخ از یک حادثه یک نوع تفسیر و تاریخ نمی نویسند. بلکه به تعداد مورخان، تاریخ وجود دارد. مورخ خوب، زاویه دید خود را آشکار می کند که این به معنی نوشتن هر چیزی نیست.
مورخ در برگزیدن حوادث اختیار دارد؛ ولی عرصۀ اعمال اختیارش محدود است.
گزینش کردن به معنای سلب عینیت نیست؛ بلکه هرچه توصیف حوادث گزیده تر باشد عینی تر و علمی تر است؛ اما مهم ترین عوامل در گزینش، زاویۀ دید، معیارها و ارزش های یک مورخ نیز مسائل خاص هر دوره است. در واقع عینیت فارغ از ارزش گذاری، امری محال و غیرعملی است و وظیفۀ اصلی مورخ ضبط وقایع نیست بلکه ارزشیابی است.
در تفکر تاریخی، این عنصر ذهنی است که دست یابی به عینیت را محدود می کند و اگر مورخان بخواهند خود را از قید اندیشه و ذهنیت خالی کرده و حقایق را کاملاً بی طرفانه بنویسند، هیچ نتیجه ای ندارد و تاریخ نیست. اینکه چه عواملی در عدم عینیت یابی تاریخ دخیل است، کمک مناسبی می تواند در فهم مطلب داشته باشد.

عوامل عدم عینیت یابی تاریخ

عامل اول؛ ماهیت خود تاریخ است. چون مورخ نمی تواند همۀ آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بنویسد، حوادث مهم و اثرگذار را انتخاب می کند و موجزگویی می کند که این موجزگویی و چکیده گویی نمی تواند تمام جزئیات مربوطه را بیان کند و این عاملی در عدم عینیت یابی می شود.
عامل دوم؛ عنصر زبان است؛ که در ذات خود بار ارزشی دارد و رهایی از آن ممکن نیست.
عامل سوم؛ مصالح تاریخی است و چون ما مصالح صد در صد درست در اختیار نداریم، نباید توجه صرف به منابع کنیم؛ بلکه واقعیات باید تنقیح شود و توجه صرف به منابع می تواند در عدم عینیت یابی تأثیر گذارد.
عامل چهارم؛ پدیدۀ حصلت یابی است: یعنی ارزش گذاری در مورد رویدادها؛ این امر باعث قضاوت ارزشی مورخ می شود. این عامل هم در عدم عینیت یابی دخیل است.
در واقع اثر مورخان نتیجۀ تأثیر متقابل مورخ و واقعیات در یکدیگر است. نه همه آن ها صرفاً ذهنیات مورخ است که بی ارتباط با واقعیات باشد؛ و نه همۀ آن ها عین واقعیات است
در پایان باید ذکر کرد که دستیابی به تاریخ عینی مطلق، امکان پذیر نیست؛ زیرا تاریخ را عین و ذهن با هم می سازند. به دنبال عینی مطلق گشتن ممکن و مطلوب نیست و بی طرفی در تاریخ امکان پذیر نمی باشد و دخالت عنصر ذهن و طرح دادن به یافته های پراکندۀ خارجی از لوازم جدایی ناپذیر هر علم است. مریم قدمی




منابع:
1 - گونارمیردال؛ عینیت در پژوهش های اجتماعی، ترجمۀ مجید روشنگر، انتشارات مروارید، 1357، چاپ اول، ص 9.
2 - نوذری، حسینعلی؛ فلسفۀ تاریخ، تهران، انتشارات طرح نو، 1379، چاپ اوّل، ص 32.
3 - ایران نژاد، علی؛ نشریۀ همشهری، مورخه 20/7/84. . . .

بپرس