عیسی

/~isA/

    jesus
    messiah
    son of god

فارسی به انگلیسی

عیسی بر صلیب
crucifix

عیسی مسیح
lord, prince of peace

مترادف ها

christ (اسم)
مسیح، عیسی

jesus (اسم)
عیسی

star of bethlehem (اسم)
عیسی، ستاره بیت اللحم

پیشنهاد کاربران

عیسی معرب واژه پارسی اشو/اشا است.
واژه اشو در پارسی مدرن به شاه و در انگلیسی به jesus تبدیل شد.
تفسیر علمی آیه قرآنی 《ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده 》 و نشان دادن راه و روش چگونگی رجعت یا بازگشت افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات ) به همین دنیا : خداوند متعال حقیقی و واقعی ( یعنی خدا از دیدگاه علمی و نه از دیگاه های دینی، فسلفی، عرفانی و آتئیستی ) در آفرینش اولیه محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، کلیه نفوس نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس واحد و بیکران خود و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده و به هرکدام جاودانگی اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی اوهامی تحت نام آدم. در این زمینه یک نکته مهم تر از کلیه نکات اینکه هر فرد انسانی را به شکل خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و یا به بیانی دیگر هر فرد انسانی را بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج مذکر و موئنث آسمانی و هرکدام را در نهایت کمال خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. و کالبد های موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک آفریده و نه از عدم یا نیستی و نه از تار ها یا ریسمان های انرژی از دیدگاه بعضی از تخیل گران شبه علمی. و بعد از مرگ، کالبد ها را بر نمی انگیزاند بلکه من ها را در نفس یا من واحد خود بموازات خواب ژرف و شیرین در طی حالت برزخ به کمک حواس، فهم و عقل بیکران خویش از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می نماید تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدا و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود و آنهم نه یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول.
...
[مشاهده متن کامل]

نتیجه اینکه تصویر وحیانی - دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 نمی تواند حقیقت داشته باشد، زیرا همانطور که بیان و عرض گردید، پایان عالم یا حالت برزخ؛ رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت نمی باشد.
یکی از شنوندگان کلام ایسا ( عیسی ) از وی پرسیده بود : چگونه من میتوانم دو باره از مادر متولد شوم؟ ایسا در پاسخ فرموده است : من به تو میگویم تا این آدم قدیمی در وجود تو نمیرد، هرگز نمیتوانی دوباره متولد شوی. مسیحیان امروز بر این باورند که منظور ایسا تولد دوباره در روح بوده و نه تولد دوباره از مادر. با احترام کامل به پیشگاه ایسا و پیروان وی، من معتقدم که هر فرد انسانی بعد از وقوع مهبانگ های هشتم همیشه در یک درجه تکاملی برتر از قبل در همین دنیا دوباره از مادر متولد میشود تا رسیدن به معاد یعنی تا بازگشتن به مبدء با کمیت و کیفیت بهشت برین اولیه.
گرچه تلفظ ریشه ای و معنای اصلی نام های باستانی مهم می باشد، اما پی بردن به ایده های مرکزی در سر و دل شخصیت های معروف تاریخ بخصوص انبیاء و اولیاء دینی و کشف اوهامات و ابهامات عدیده و فراوان و رفع آنها از افکار و خیالات آنان ( آیه و حدیث و روایت و تمثیل ) بسیار مهمتر می باشد.

خداگون
از ریشه یهوه به چم مانند خدا است.
Bethelehem زادگاه ایسا در اصل و ریشه به شکل زیر تلفظ می شده : بید اله ام . به معنای زیر : من مثل بید مجنون سر به زیر و متواضع و فروتنم در پیشگاه اله و بنده و مطیع و فرمانبردار او هستم.
Christ با تلفظ کِریست به زبان آلمانی و کِرایست به زبان انگلیسی لقبی است که توسط یونانیان برای اولین بار بر پیروان اولیه ایسا مسیح گذاشته شده و آنرا از آنزمان به بعد تاکنون به معنای مسح شده ترجمه و معنا نموده اند. اما حقیقت این است که این لقب از منطقه کرد نشین به ترکیه و از آنجا به سرزمین یونان رسیده است و در مراحل اولیه پیدایش خود یعنی به زبان کردی به شکل کُریست بوده است و در یونان علامت ضمه یا واو کوچک از روی حرف کا ( در اینجا Ch ) حذف گردیده و به شکل کریست در آمده است. پیشوند کُر به زبان یکی از اقوام ماد یعنی کرد های امروز بخصوص ایرانی معادل واژه پسر به زبان فارسی بوده و می باشد. لذا این لقب در شکل اولیه خود یعنی بصورت کُریست به کسانی اطلاق میشده است که براین باور بوده اند که ایسا پسر خداست و نه به معنای مسح شده.
...
[مشاهده متن کامل]

Koran با تلفظ کُرآن به زبان آلمانی و Quran با تلفظ کورآن به زبان انگلیسی، معادل قرآن در زبان عربی می باشند. با اندکی تفکر روی این دو عنوان با حروف لاتین و به زبان های غربی به سهولت می توان در یافت که پیشوند Kor و Qur همان کُر در زبان کردی می باشند و پسوند آن، اشاره به پیامبر اسلام داشته است. به این معنا که حکیمان و عارفان و ادیبان و واژه سازان قوم عرب و در راس آنان خود پیامبر اسلام و در میدان رقابت با دین مسیحیت در سرزمین حجاز ، از طریق انتخاب این عنوان برای کتاب دین اسلام در لفافه و پنهانی و غیر مستقیم و خطاب به پیروان دین مسیحیت گفته اند: نه ایسای شما بلکه محمد ما پسر خداست. یا نور محمدی ما بهمراه خودی وی اولین مخلوق است. سپس حرف ک را به ق تبدیل نموده که رد پا گم شود و مسلمان بدانند که کلمه قرآن به معنای : بخوان ، می باشد.
به قول کارل مارکس آلمانی و یهودی الاصل ، امروزه می توان به سهولت مچ دست انبیاء را گرفت و نخ یا رشته های سحر و جادوی کلام آنانرا نقش بر آب نمود. البته شاید خود او هم غافل از اثرات تشعشع پرتو های وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در اعماق هستی و وجود خود بوده باشد. شاید هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی وی هم مثل بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی فقط زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ تا به قیامت بوده باشد و ضمیر آگاه و خودآگاه وی غافل و بیخبر از امیال و انگیزه های باطنی در زیر سطوح آن.
در پایان خدمت خواننده گرامی خانم آترین نریمان عرض می نمایم که از دیدگاه من جلد و محتوای هیچ کتابی مقدس نمی باشد و پدیده تقدس گرایی قوای ادراکی فهم و عقل انسان آئینی و دینی بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید بطور کامل فلج نموده است.

واژه Jishua با تلفظ اصلی و ریشه ای جی شوا به معنای شوینده یا پاک کننده جا یا مکان و تمیز کننده فضای حسی و فکری و خیالی انسان.
واژه Mashiach با تلفظ اصلی و ریشه ای ما شیاخ به معنای شیخ ما یعنی شیوخ عمامه بسر و عبا بر دوش و تسبیح به دست.
...
[مشاهده متن کامل]

نام Noah با تلفظ ریشه و اصلی نو آه ( نوح ) به معنای آه یا دَم نو بوده است در مقایسه با دَم کهنه آدم .
واژه Adam با تلفظ ریشه و اصلی آدم یک بینش و باور بوده در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان سومر و به معنای زیر بوده است : دَم زندگی بخش اولیه یا آغازین و یا ازلی و ابدی که دمای حیات بخش آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده های نزدیک و بسیار دور هرگز به سردی نمی گراید و شعله های آتش آن هرگز خاموش نخواهند گردید. موسا آن بینش و باور را به یک نام تبدیل نموده و آنرا بر مرد آفریده شده در باغ بهشت نهاده است و از این طریق رد پا را بطور کامل چنان مخدوش و خاک مالی نموده است که آیندگان نتوانند به سهولت به سرچشمه زبانی و فرهنگی این واژه پی برند یا دست یابند. داستان اهورایی - اوستایی گیائو مرت ( در اصل به شکل : گیاه او مرز ؛ به این معنا که مرز زمانی او به دوران نباتی قبل از پیدایش حیوانات می رسد ) و داستان حماسی - شاهنامه ای کیومرث ( در اصل به شکل : کَی او مرز : به این معنا که مرز زمانی او بسوی گذشته کی می باشد ) چیزی دیگری نبوده و نیستند غیر از یک تقلید و اقتباس کودکانه و رقابت وار با داستان تورائی - موسائی آفرینش آدم. در این افسانه آدم بطور منطقی و معقول حداقل یک همسر داشته است برای انجام عمل آمیزش جنسی و تولید مثل، اما گیا ئو مرت و یا کیومرث چون از طرف اهو را مَزِدا یک همسر به عنوان هدیه برای تولید مثل دریافت نکرده بوده، پس از رسیدن به مرز گیاهان آنگاه پشت به زمان گذشته و رو به زمان آینده نموده و از راه خود ارضائی بذرش را روی خاک ریخته و از آن یک موجود گیاهی - انسانی دو شاخه ای روئیده بوده است تحت نام های مشی و مشیانه و الا آخر. انتخاب این دو نام هم چیز دیگری نبوده است غیر از یک تقلید طوطی وار و کودکانه و ناشیانه از میترا و وارونه ( MW ) فرا باستانی یکی خدای عشق و نه خورشید و دیگری اله عشق و نه ماه .
نام Abraham از سه کلمه زیر ساخته شده : Ab با تلفظ آب و rah با تلفظ راه و am با تلفظ اَم . معنای این نام از دیدگاه و زبان والدین فارسی زبان سومری بطور مفرد ( معمولا پدر در عصر پدر سالاری ) به شکل زیر بوده است : توشه نوشیدنی یا آب راه و یا روشنایی راه من . در دوران کودکی نام او به شکل Abram با تلفظ ابر اَم بوده است که از دیدگاه پدر یا مادر به معنای ابر باران و سایه بخش من . لذا بر خلاف تصور و بینش و باور خاص و عام یهودیان و مسیحیان و مسلمانان این نام در اصل و ریشه به معنای پدر اقوام و یا پدر قوم یهود و عرب نبوده و نمی باشد.
نام Ismael با تلفظ ریشه و اصلی ایس ما ایل از دیدگاه والدین یعنی آبراهام و هاجر کنیز مصری وی به معنای زیر بوده است : این است اِل ایل ما .
واژه Parao با تلفظ فَرا او ، لقب یا عنوان فرمانروایان مصر در اصل و ریشه به زبان فارسی بوده است به معنای او بالایی یا ماورائی.
Osiri با تلفظ او زیری لقب یا نام خدای مردگان و زیر زمین مصریان هم به زبان فارسی بوده است به معنای او زیرین یا پائینی بطور معکوس در مقابل خدای بالایی یا فرا او . و خیلی از مثال های دیگر از این قبیل.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشد، براساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
شیخ بزرگوار و پاکزاد و نیک نام سعدی روز بگفتا / خر ایسا را گر به مکه برند و چون باز آرند باز همان خر ست / خوشا به سعادت آن خر که ایسا بسوی معبد اورشلیم لحظاتی گذرا بر پشت آن سوار بود / که از لحاظ هوش و درایت و بیداری در قیاس با این شیوخ انسانی بسی برتر بود / به دروازه معبد که رسید در آنجا ایستاد و نرفت بدرون آن پشت سر ایسا / شاید چون می دانست گر چنین کند شود اغفال و خورد گول توسط شیطان مانند ایسا / ای انسان دینی دست بر دار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم آئین یکتا پرستی / زیرا نیست چیز دیگری غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی / گر به تنهایی نمی توانی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را ترک نمائی/ به آن تن ده شبانه روز در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری / اما به سنت و رسم و روش ضحاک مار بر دوش/ نکن آنرا بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ یک پند کودکانه به شیوخ خوب وان اینکه دست بردارند از این همه مردم آزاری / تا که انشاء الله شاید الله از دست و زبان دنیوی شان در آخرت و قیامت باشد خشنود و راضی/ جدی دان و مپندار و نگیر آن طنین را به یک شوخی و بازی / یعنی پژواک صدای شعار زن و زندگی و آزادی/ در گوش سر و دل نگران حاجیان پس کوچه ها و خیابان و خورده بازاری/ سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیری و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در سیاست و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند / الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ حافظا به ملازمان سلطان مطلق کی رساند این دعا را خدایا/ که بابت روئیت جمال و جلال بی مثال ش نراند زدرگاه این کبوتران آزادی و این طوطیان شکر خا را /

از دیدگاه تاریخی، چنین کسی با آن ویژگی ها هستی نداشته است. درست به همین شوند است که درباره ی زمان و جایگاه پا به جهان نهادن وی و بسیاری چیزهای دیگر، میان آیین های گوناگون مسیحیت جداگانگی های بسیاری دیده
...
[مشاهده متن کامل]
می شود. ساخت و پرداخت چنان �پسر خدا�یی که برای رهایی ایمان آوردندگان از آسمان فرود خواهد آمد به شکست بسیار سخت و سنگین یهودیان در برابر نیروهای روم باستان بازمی گردد که با همه ی ایستادگی که از خود نشان دادند در برابر آن سپاه نیرومند شکست خورده، تار و مار شدند. در پی این رویداد غم انگیز و سخت ناگوار بود که افسانه ی رهایی بخشی که از آسمان بزمین فرود خواهد آمد در دل توده ی مردم شکست خورده جان گرفت و گام بگام شاخ و برگ فراوان یافت. به همین افسانه ها پس از آن از سوی امپراتوری روم با آماج های روشنی که جای سخن درباره ی آن ها اینجا نیست، دامن زده شد و زمینه های پیدایش دینی تازه که همچنان از پیوندهای ژرف با دین یهودی برخوردار بود، فراهم و در روندی از پشتیبانی امپراتوری روم برخوردار شده به جایگاهی بالاتر دست بافت یافت. در دوره ی پسین ( سده ی چهارم ترسایی ) ، یک رومی از بهترین شاگردان مانی که سپس جایگاهی سپندینه در آیین مسیحیت دست یافت و به �سَنت آگوسیتن� نامور شد، کم و بیش بسیاری از ایستارهای در بنیاد ایرانی دین مانوی و دیگر دین های از ریشه ایرانی را با خود بدرون آیین تا اندازه ای جاافتاده در آن هنگام، ولی همچنان ساده و بی آرایه هایی نیرومند از �دانش کلام� ( تئولوژی ) و . . . آورد و به آن کالبد و توانی بسیار بخشید. این را از آنسو یادآور شدم که دستکم با اشاره به یک نمونه نشان دهم که این آیین تازه نیز بسان دیگر دین ها و آیین ها بدرازای زمان آنچنان دگرگون شد که به هیچ رو با نمونه ی رویهمرفته پیش پا افتاده ی نخستین خود سنجیدنی نبوده و نیست و به هر رو از دیدگاهی دانشورانه، چنین کسی هیچگاه هستی تاریخی نداشته است.

درود و با پوزش از دیگر دوستان
من از شما سرکار قندی خواستارم تا درباره دیدگاه تان درباره نام های آمده در پاکنامه ( کتاب مقدس ) گفتگو کنیم چرا که نوشته های شما من ترسای پارس زبان را شگفت زده کرد.
امیدوارم که این پیام را بخوانید.
نشانی بنده در برنامه ویرگول
منابع• https://virgool.io/@
مریم و یوسف اهل شهری بنام Nazareh با تلفظ نازا ره بوده اند. این نام از دو کلمه فارسی ساخته شده است به معنای راه یائسه یا نازا. این نام در قرآن به ناصره تغییر یافته که پارسی زبانان اواخر دوران امپراتوری
...
[مشاهده متن کامل]
ساسانی به ریشه و معنای اصلی آن یعنی فارسی بودن آن پی نبرند طوریکه مبادا پیرو او یعنی ایسا شوند. یکی از القاب ایسا عبارت است از نازا ره ای، که در قرآن به علت اشاره شده در بالا به ناصری تبدیل شده و حتا پیروان ایسا را ناصریون نامیده اند. ایسا در بین راه از شهر نازاره بسوی بیت لهِ هِم ( Bethlehem ) متولد نشده است بلکه در یک کاروانسرا در آن شهر روی یک سکو در حیات آن و در زیر سقف یک ایوان گلی. Evangeli با تلفظ اِوان گلی که بصورت مفرد نام کتب چهارگانه مسیحیان می باشد و آنرا به معنای مژده یا پیام شاد ترجمه و تفسیر نموده اند، همان ایوان گلی می باشد به زبان آرامی ( زبان مریم و یوسف و ایسا و اجداد آنان ) و فارسی به معنای ایوانی که از گل ساخته شده باشد. لذا آن مژده یا پیام شاد تولد خود ایسا بوده است و نه ایوانی که زیر سقف آن تولد یافته بوده باشد. این دو واژ ه فارسی در قرآن به انجیل تغییر یافته اند. من گاهی اوقات از خودم می پرسم که آیا نام پیامبران قوم یهود و لقب فرمانروایان مصر و اکّد ( اک کد : به معنای کوتاه قد یا کوتاه نظر ) و آشور و بابل و سرزمین های دیگر که اکثرا ریشه فارسی دارند، آیا به امر خداوند متعال و از طرف وی و آسمان نازل و توسط جبرئیل در قالب وحی به گوش سر پیامبر اسلام ابلاغ گردیده اند، یا اینکه این تغییرات توسط حکیمان و سیاستمداران قوم عرب و در راس آنان خود پیامبر اسلام با هدف و قصد و نیت منحرف نمودن خط و مسیر حسی و فکری و خیالی متفکرین و اندیشمندان پارسی زبان اواخر عهد ساسانی و هدایت آنها بسوی ظلمت های ژرف و جهل علاج ناپذیر صورت گرفته اند ؟

چراغ چرخ چهارم . [ چ َ / چ ِ غ ِ چ َ خ ِ چ َ رُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از عیسی علیه السلام . ( از شرفنامه ٔ منیری ) . کنایه از عیسی بن مریم . || خورشید. ( شرفنامه ٔ منیری ) . کنایه از خورشید جهان افروز.
صاحب صابی . [ ح ِ ب ِ صا ] ( اِخ ) کنایه از عیسی ( ع ) است . ( برهان قاطع ) . و این قول ظاهراً بر اساسی نیست .
صاحب افسر گردون. [ ح ِ اَ س َ رِ گ َ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت عیسی علیه السلام است. ( برهان قاطع ) .
عیسی : عیسی ( عربی ، عبری ) ، نجات دهنده نام پیامبر مسیحیت.
عیسی : نجات دهنده ، فرزند حضرت مریم ملقب به مسیح و از پیغمبران الهی، پرتو آفتاب، ( معرب از عبری �یشوع� ) ، به معنی نجات دهنده.
نام اصلی حضرت عیسی یسوع است ، از آنجا که عرب به هنگامی که نام بیگانه ای را به کار می برد معمولا در آن تغییری ایجاد می کند ، مخصوصا گاه برای اظهار محبت آن را به صیغه تصغیر در می آورد ، مثل عزرا که تبدیل
...
[مشاهده متن کامل]
به عزیر کرده است ، یحیی که یوحنا است و عیسی که یسوع است پس از نقل به زبان عربی دگرگون شده و به شکل عیسی و یحیی در آمده است .

کلمه "عیسی" کلمه ای کاملا عربی.
عالمان غرب به شروع حیات انسان از آفریقا اتفاق نظر دارند.
و لغوییون هم به سامی بودن مناطق سودان و عربستان جنوبی و عربستان شمالی در آلافْ سال قبل اتفاق نظر دارند و به آن لغة اولین انسان ها اسم میدهند.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح نادر "پروسامی" به لغة حضرت آدم ( ع ) نسبت داده میشود.
که لغة تمامی انسان ها در آن ریشه دارد.
و تمام کلماتی که در عربی و عبری وجود دارد و ادعای دری ( فارسی ) ، بهلوی و سانسکریت نسبت داده میشوند، تماما سامی هستند.
آیه قرآن هم شاهد بر این قضیه است:
انا انزلنا قرآنا عربیا لعلکم تعقلون
قرآنی عربی نازل شده است. هم فی القواعد و هم فی الکلمات.

عیسی=خدا=پسر خدا=روح القدوس
در اصل یِشوعا است ولی به ترجمه عربی عیسی است. یِشوعا به معنی نجات دهنده، ماشیاح به معنی مسح شده با روح خداوند است. که در اصل و عبرانی یِشوعا ماشیاح، به انگلیسی jesus christ ، به عربی عیسی مسیح است.
عیسی در اصل و نسب ایسا می باشد و به معنای شبیه این. الفاظ عبری بیشتر به زبان فارسی نزدیک تر اند تا الفاظ عربی. بطور مثال تلفظ نام پسر دوم پیامبر پیامبر ابراهیم ایساّک ( ایسا اک یا ایسای کوچک ) می باشد و نه اسحاق. بنا بر این برای من ایرانی و خواننده و گوش دهنده به متون دینی نام های ایساک و موسا و ایسا ملموس تر و نزدیکتر و خودی تر اند تا اسحاق، موسی و عیسی. از خودم گاهی اوقات سوال می کنم که آیا خداوند و یا شیطان این چنین رد پای الفاظ را گم نموده است که خواننده ایرانی در سفر های خیالی به گذشته به ریشه اصلی این الفاظ دست رسی نداشته باشد ؟ آیا کلمه مَس یا مِس
...
[مشاهده متن کامل]

که احیانا به معنای مالیدن ( یا بطور خاص ماساژ دادن با روغن زیتون ) چه ریشه ای دارد ؟ عبری است یا عربی یا فارسی ؟ شاید روزی بخت یاری کرد و ریشه به این حقیر و خواننده گرامی آشکار گردید. نام کوچک مسیح به زبان آلمانی Jesus می باشد که به فارسی تقریبا برابر است با جی سوز یا سوزنده جا یا جاه و لقب او Christus و به فارسی کریس توس. آیا می توان تقریبا این لقب را به صورت زیر ترجمه کرد که کریس تو هستی. به زبان انگلیسی نام و لقب یعنی عیسی مسیح جیزِز کرایست تلفظ می شود. به کدام زبان باور داشته باشیم ؟ هر انسان معقولی امروزه زبان مادری خودرا به زبانهای دیگر ترجیح می دهد و همزمان به زبان مادری دیگران هم احترام میگذارد. آیا غیر از زبان های انسانی ، طبیعت و خداوند هم برای نامگذاری مخلوقات خود زبان خاصی دارند که در مقابل چشم سر و دل انسان مخفی خواهند ماند؟ گویا با وجود این همه پیشرفت ما انسان ها در زمینه هستی شناسی و انسان و خدا شناسی هنوز در ابتدای راه بسر می بریم. اگر ادیان به خداوند تعلق دارند، این همه اسطوره و این همه دین چرا ؟ این بزرگواران ( طبیعت و خداوند ) نمی توانستند که کار ما را راحت تر تعیین کنند که انرژی خودرا در جستجوی دین بهتر و برتر تلف ننمائیم و با خیال راحت به زندگی مشغول شویم ؟ و هزاران سوال دیگر از این قبیل.

عیسی یک نام پسرانه دارای ریشه عبری است. عیسی در اصل از عربی به فارسی و سایر زبانهای ایران وارد شده است . عیسی، مُـعَـرَّب از عبری به معنی : نجات دهنده است ، نام پیامبر مسیحیان است.

نجات دهنده و امید دهنده
رهایی بخش
جسوس
نام عیسی گل نیست بلکه آن گل موسی در گهواره است
عیسی= ایسا / اُسا / اُستا / اوستا / استاد/استان = معلم
ای/اُ/او= خدا
سا/ستا/ستاد/ستان=دانای مطلق

نجات دهنده
پیامبر دین مسیح
نام حضرت مسیح، به معنی منجی ، که درقرآن بارها عیسی ذکرشده ولی در سایر متون عربی غیراسلامی یسوع المسیح و در عبری یشوع تلفظ می شود، البته مسیحیان فارسی زبان هم به پیروی از مسلمانان عیسی بکار میبرند هرچندکه درمتون اصلی مسیحی کلمه عیسی نیامده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس