عید

/~eyd/

    festival
    feast
    fest _
    festivity
    jubilee

فارسی به انگلیسی

عید اضحی

عید پاک
easter

عید پنجاهه
pentecost

عید تعمید عیسی
epiphany

عید فصح
passover

عید گلریزان
whitsun, whitsunday
pentecost

عید مارتین مقدس
martinmas

عید مایکل ماس
michaelmas

عید متغیر
movable feast

عید مذهبی
fiesta

عید میلاد مسیح
christmas

عید نزول روح القدس بر رسولان عیسی
whitsunday

عید نوروز
new year festival

عید هالووین
halloween

عید هانوکا
hanuka

عید یوحنای مقدس
midsummer day

مترادف ها

feast (اسم)
ضیافت، مهمانی، جشن، عید

festival (اسم)
عید، جشنواره، شادمانی

holiday (اسم)
تعطیل، عید، روز تعطیل، روزبیکاری، تعطیل مذهبی

holy day (اسم)
عید، تعطیل مذهبی، ایام متبرکه

high day (اسم)
عید

پیشنهاد کاربران

عید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
جشن jaŝn ( پهلوی )
آزام āzām ( سغدی )
گیژن gižen ( کردی )
یاترا yātrā ( سنسکریت )
فرسناف feresnāf ( دری )
لری بختیاری
هِرُو گری، سال چلیت، گَشن، ایدای:عید
هرو گریل، سال چیلتُو، گَشنَل، ایدایل:اعیاد
گشنت هِرُو:عیدت مبارک
گشن نو، نوو روو ، رَواژبِه:عید نوروز
گشن کشتن سی بهنُو:عید قربان
نوو روو علی واری:عید غدیر
نوو روو روزَ داری:عید فطر
- festival
- religious festival
عید ، برعکس شده حرف D می باشد.
به شکل حرف D دقت کنید که شباهت به لب و دهان خندان دارد.
D:
عید ، زمان شادی و خنده. . .
عید . در نگاه اول یک واژ ه ی عربی هست. اما این واژه در سانسکریت به معنی بزرگداشت تجلیل و تمجید آمده در اوستا idA به معنی گرامی داشت و تجلیل به کاربرده و همچنین در بهدینی idon به معنی تایید تمجید تحسین به کاربرد دارد
...
[مشاهده متن کامل]

این به این معنی نیست که واژه نمی تواند عربی باشد بلکه چشم اندازی از گذشته بزرگ و یک پارچه خاورمیانه دارد. واژگان کلیدی در همه جا استفاده می شده و شاید بهتر است بدانیم که واژه . علم ، صنعت و هنر را نمی توان محدود کرد

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است.
یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده بیمار یا عیادت کننده استفاده شود چراکه عیادت و عائد هم خانواده هستند و ریشه هر دو عود است. در واقع عیادت به معنای ملاقات مجدد است چون فرد را می شناخته و ملاقات می کرده و با ملاقات مجدد باز هم این کار را تکرار می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

از معانی دیگر عائد، عایدی است آن چه از وجوه نقد به شخص برگردد ( درآمد و سود ) یا به عبارتی عاید هم نفعیست که به علت کار عادی روزانه به شخص بر می گردد و تکرار می شود.
کلمات هم خانواده:
عودت به معنای پس دادن یا پس فرستادن است.
مُعید به معنای اعاده کننده و برگرداننده است ( المُبْدِئُ المُعِیدُ؛ از صفات خدای بزرگ است زیرا او خلق را می آفریند و زنده می کند و سپس آنان را می میراند و آنگاه به قیامت بازمی گرداند. )
عید به معنای جشن، اصل این کلمه هم از عود بوده و در اصل به معنا بازگشت است. واو عین الفعل قلب ( یا تبدیل ) به یاء شده و دلیل نامگذاری آن به این دلیل است که چون هر سال این مراسم تکرار می شود و به نحوی برمی گردد.
عادی� به معنای امری که تکرار می شود و باز می گردد.
معاد به معنای سرای بازگشت یا محل بازگشت برای حساب و کتاب.
معتاد به شخصی گفته می شود که به کار و عمل قبلی خود بر می گردد.
عادة یا عادت به اخلاق یا رفتار تکراری و همیشگی یک فرد که آن را تکرار می کند گفته می شود.
اما موارد زیر ربطی به موارد فوق ندارند: ( ریشه ی متفاوت آنها آمده است )
مائدة به معنای سفره از ریشه ی ( م ی د ) است.
تعدی به معنای تجاوز کردن از ریشه ی ( ع د و ) است.
استعداد به معنای آماده گشتن از ریشه ی ( ع د د ) است.

منابع• https://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/عائد/
واژه عید
معادل ابجد 84
تعداد حروف 3
تلفظ 'i ( ey ) d
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: عید 'id، جمع: اعیاد]
مختصات ( ع ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'eyd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
شادروز
گی ژن
روز کلان ؛ روز بزرگ . عید. جشن . ( ناظم الاطباء ) .
فارسی: جَشن
کوردی: جَژن
عید کلمه ای از ریشه عربی است یعنی “عود“یا “اعاده“می باشد به معنای باز آمدن یا بازگشتن فصل نو.
عید:
1:زمان، مناسبت
2:پیمان، عهد
عید
این واژه عربی میباشد و بهتر آنست که از واژه بهارون که در گویش لری به کارمیرود بهره ببریم
شادروز - شاروز
سور
عید در لغت از ماده عود به معنی بازگشت است ، و لذا به روزهائی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می شود و بازگشت به پیروزیها و راحتی های نخستین می کند عید گفته می شود ، و در اعیاد اسلامی به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج ، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می گردد ، و آلودگیها که بر خلاف فطرت است ، از میان می رود ، عید گفته شده است
...
[مشاهده متن کامل]

تفسیر نمونه ج : 5 ص : 131

ملایرموقع عید میگن بوهارتون مارکبا
عید = فرخنده روز = روز جشن
عید با کسره عین به معنای جشن، اصل این کلمه از
عود بوده و در اصل به معنا بازگشت است. واو
عین الکلمه قلب به یاء شده دلیل نام
گذاریش به این دلیله چون هر سال این مراسم
تکرار و به نحوی برمیگرده کلمات مشترک در
...
[مشاهده متن کامل]

بازگشت: شامل:عیادة کردن از عائد عیادت کردن
به معنای ملاقات مجد د چون او را می شناخته و
ملاقات کرده پس با ملاقات مجدد باز هم این کار رو تکرار میکنه.
عادی:امر عادی و تکراری که همیشه باز می گرده
و تکرار میشه. معاد:سرای بازگشت یا محل
بازگشت برای حساب و کتاب. عاید:نفعی که به
علت کار عادی روزانه به شخص بر می گردو تکرار میشه
ماند و معید:شخص با مهارت جنگی در واقع در
حین جنگ به دلیل مهارت و سخت کوشی بارها و
بار ها به صحنه جنگ بر می گردد گفته میشود.
معتاد:شخصی که به کار و عمل قبلی خود
برمیگرده گفته میشه. عادة یا عادت با کتابت
فارسی حرف تاء:اخلاق تکراری و همیشگی فرد که
هر روز آن را تکرار می کند گفته میشود.
عوادة :به غذای اضافه که باقی می
برای خوردن مجدد باز گردانده و گرم میشه تا یکبار دیگه جهت مصرف گرم بشه گفته میشه.

Tide=عید
عید یعنی شادی یعنی نشات
در زبان لری بختیاری از کلمه
بهارون استفاده می شود
بهارون ::بهاران، سرآغاز بهار . شروع کننده بهار
بهارون موارک::عیدت مبارک
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
گیژِن ( کردی )
یاتْرا ( سنسکریت )
آهْیود ãhyud ( سنسکریت: آبْهْیودَیَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس