عیب جویی شدیدgoing-overعیب جویی کردنcriticize, henpeck, quarrel, rail, reproach, scold, animadvert, bad-mouth, rag, knockcarp, complain, natterعیب جویی کردن ازto find fault with, to cavil
reproach (اسم)سب، ننگ، سرزنش، مذمت، رسوایی، ملامت، طعنه، عیب جویی، توبیخ، سرکوفتdenunciation (اسم)اتهام، عیب جویی، شکایت، بد گویی، چغلیcriticism (اسم)انتقاد، عیب جویی، نقد ادبی، نکوهش، نقدگریcavil (اسم)عیب جویی، خرده گیریknock (اسم)ضربت، مشت، صدای تغ تغ، درزدن، عیبجویی