عیاری

/~ayyAri/

    imposture
    charlatanry
    slyness
    knight-errantry
    vagabondage
    vagarious
    vagrancy

مترادف ها

agility (اسم)
چابکی، زیرکی، مهارت، ظرافت، چالاکی، عیاری، تردستی

cunning (اسم)
زیرکی، عیاری، خاتوله، خبی، مکاری، حیله، خدعه، حیله گری، حیله باز

craftiness (اسم)
عیاری، خاتوله، خبی، مکاری، خدعه

wiliness (اسم)
عیاری

deceitfulness (اسم)
عیاری

deftness (اسم)
مهارت، عیاری، حیله

artfulness (اسم)
مهارت، عیاری، خاتوله

dodge (اسم)
عیاری، عمل شیطانی، جاخالی، اهمال، تمجمج

imposture (اسم)
عیاری، فریب، طراری، حیله، دورویی، مکر

پیشنهاد کاربران

عیاری : به فتح اول و تشدید دوم اسم مصدر به معنای عیار بودن به معنی زیرک و چالاک و جوانمرد و شجاع .
عیاران یا جوانمردان مردمی جلد ( به فتح اول و سکون دوم ) و هوشیار و هوادار ستمدیدگان بودند و تشکیلات خاص داشتند.
عیاری به عدل نمودن : از روی عدالت و انصاف سنجیدن و قضاوت کردن
تا عیاری به عدل بنماید
بر عیالان من ببخشاید
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص601 )

بپرس