عکاسی

/~akkAsi/

    photography
    photo-

مترادف ها

photography (اسم)
عکاسی، عکسبرداری، لوازم عکاسی

پیشنهاد کاربران

عکس= نگاره، فرتور
عکاس= نگاره گر، فرتور گر، رُخشگَر
عکاسی= نگاره گری، نگارگری، نگاره گیری
عکاسی/آتلیه= نگار خانه، نگارستان، فرتور خانه، هنرکده، کارگاه هنری atelier
با درود؛
لازم به یادآوری است که؛ واژه فارسی �پرتونگاری� برگردان اصطلاح �Radiography� و یا همان �X. Ray � در علم پزشکی و صنعت می باشد. و عمل �رادیوگرافی� در واقع ثبت تصاویر به کمک اشعه یونیزان است.
موفق باشید.
عکاسی:چهره برداری، نگاربرداری، رخ برداری، فرتوربرداری
عکاسخانه:فرتور خانه، نگارخانه
🇮🇷 واژه ی برنهاده: فرتورگری 🇮🇷
بکار بردن واژه پارسی پرتونگاری بجای واژه عربی عکاسی زیباتر ست
مطالب عکاسی

( = جای عکس گرفتن ) عکاس واژه ای عربی و «ی» پسوند پارسی است؛ و پارسی عکاسی اینهاست:
ناتیاد ( ناتیا ( از سنسکریت: ناتیَ= عکس + «اد» )
آلیگاه ( آلیگ از سنسکریت: آلیکْه= عکس + «گاه» )
«اد» پسوند گِواک ( = مکان ) در پارسی است. مانند چَک = سر + اد= چکاد: نوک، قله، ستیغ
...
[مشاهده متن کامل]

«گاه» نیز پسوند گواک است که گ در آلیگ با گ در «گاه» یکی شده است.

بپرس